طلاق عاطفی داستان غم انگیز بسیاری از زوج های جهان

طلاق عاطفی داستان غم انگیز بسیاری از زوج های جهان

دکتر مهرناز آزاد

پایگاه خبری احوال نیوز؛ دکتر مهرناز آزاد، شاعر،نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در ارتباط با طلاق عاطفی که می تواند داستان غم انگیز بسیاری از زوج های جهان باشدگفت:
طلاق عاطفی وضعیتی است  که در آن بین رابطه زن وشوهر ابتدا اختلال ایجاد می شود و سپس به مرور رابطه عاطفی میان آنان به حالت انفعالی درآمده و درنهایت به نوعی در بخشیدن سخاوتمندانه آنچه رابطه ای پر از مهربانی وعشق را می سازد بخیل می شوند. 

می گویم بخیل چون فقیر نیستند ، دارند اما دیگر دلیلی برای بخشیدن پیدا نمی کنند از هم دور می شوند و دیگر خوب یا بد بودن حال طرف مقابل برایشان اهمیتی ندارد. دریک خانه هستند  اما مثل دوهمسایه با هم زندگی می کنند.
در اینگونه روابط همسران دیگر تمایلی به هم اتاقی خود ندارند و راحت ترند که تنها باشند.
حرف های بین زن و شوهر کوتاه می شود و چه بسا به مکاتبه و یادداشت تبدیل می شود. این نوع همسران در میان غریبه ها بسیار تلاش می کنند خود راصمیمی نشان دهند امادر خلوت، هر یک در عالم بی کسی به سر می برند و آهسته آهسته احساس های عاطفی جای خود را به گریز و سکوت و ارتباطی اجباری می دهد. 
طلاق عاطفی معمولا تدریجی است و در پی ناکامی های مکرر و عدم ارضای خواسته های طرفین خودنمایی می کند. در موارد نادری نیز، سو تفاهم ها و تهمت ها و نسبت های غلط می تواند سریعا ریشه های علایق مهربانانه را در دل ها به احساس های قهرآمیز و خصمانه تبدیل کند. در چنین حالی اغلب، طرفین کنترل خود را از دست می دهند و ممکن است به پرخاش و خشونت بپردازند.
 مگر در مواردی که زن و شوهر همراه پدر و مادر و دیگران زندگی کنند و یا توان خویشتن داری داشته باشند، خشم خود را به درون می ریزندو فشارهای زیادی را تحمل می کنند و می کوشند از نظر فضایی و مکانی از هم دوری جویند و از نظر عاطفی  نیز بی تفاوت باشند. 
بسیاری از مردم جهان  که این روزها به ظاهر در کنار هم زندگی می کنند به طلاق عاطفی مبتلا هستند. برخی از آنها می پندارند فقط به خاطر فرزندان خود با هم زندگی می کنند و از رابطه خودشان با همسرشان چیزی باقی نمانده است. برخی نیز از طعنه های آشنایان و دوستان می هراسند و ادامه می دهند.
اما واقعا این پایان راه است ؟ پایان دردناک رابطه هایی که اغلب با عشق وعلاقه آغاز می شود؟
کجای قصه زندگی مان را اشتباه می نویسیم که به مرور  تمام آن مخدوش می شود؟
به عقیده نگارنده : همیشه راهی هست،همیشه… 
شاید نیاز داریم حرف های دلمان راکه مانند گنجی از آن مراقبت می کنیم ، به شخصی باتجربه ومعتمد بگوییم .
بی پرده و بدون سانسور، کمی بیشتر فکر کنیم و به گذشته برگردیم ببینیم کجا این آتش پر مهر وعلاقه خاموش شد.
به دنبال گناهکار نگردیم ، درپی پیدا کردن اولین جرقه هایی باشیم که مشکل ها را ایجاد کرد و به سو تفاهم ها رسید وسپس راه به سوی گریزانی از این زندگی باز کرد .اجازه بدهیم مشاوران کمک مان کنند آنوقت در کوتاه مدت دوباره راهی برای روشن کردن هیزم های احساسمان می یابیم.
شعله حوصله مان را کمی بالا بکشیم، از غرورمان بکاهیم و صمیمانه تر به گذشته ای فکر کنیم که در جهان به جز یکدیگراز خداوند هیچ چیز دیگری نمی خواستیم. 
کودکان مان رادست کم نگیریم آنها خوب می دانند درپشت این خنده های مصنوعی چیزی به نام عشق نیست .
سردی رابطه مارا آنها زودتر از ما احساس می کنند، پس اگر به خاطر آنها زندگی می کنیم، تلاش کنیم با یک رابطه عمیق و صادقانه  در آغوششان بگیریم و حمایت شان کنیم. زیرا روابط سرد پدر و مادر بیشتر از طلاق و جدایی به شخصیت فرزندانمان لطمه وارد می کند.
گاهی به افرادی که جهت مشاوره به من مراجعه می کنند می گویم باهم بسازید و آنها می گویند اگر می توانستیم که اینجا نبودیم، با هم بسازید نه به معنای سازگاری بله با پذیرفتن همه محاسن و معایب هم و اینکه جهان در کاملترین شکل خود همواره نقص دارد ما هم بپذیریم که هرکدام از ما نقص هایی داریم که طرف مقابل ما آنها را پذیرفته ما نیز نقص های او را بپذیریم اما منظور من از ساختن مرتبه ای بالاتراست، باهم جهان دوباره ای برای یک زندگی بهتر بسازیم.

حالا که پس از مدت ها زندگی ریز و درشت هم را می دانیم ضمن پذیرش این دنیای جدید که یقینا ایده آل نیست باهمین نقص ها تلاش کنیم جهانی تازه بسازیم‌، جهانی دور از سو تفاهم، جهانی پر از گذشت، جهانی پر از احترام نه اتهام جهانی که در آن می پذیریم هیچ چیز صددرصد خوب یا صددرصد بدنیست همه چیز دراین جهان نقص هایی دارد مثل نقص های وجودی من و تو و وقتی پذیرفتیم هرکدام قادریم بانور خود تاریکی های دیگری را روشن کنیم آنوقت باهم مهربان تر خواهیم شد و این مهربانی و پذیرفتن مهربانانه همدیگر گذشتی ایجاد می کند که گذشته های تلخ را بایگانی می کند.و نسخه های جدید ما دنیای جدیدی می سازد که می تواند با تجربه و درسی که گذشته های ناپخته ما به ما داده است در سطحی بالاتر یک آغاز دوباره را تجربه کنیم .

باهم بیشتر حرف بزنیم، از هم بپرسیم ، چه کنیم تا به هم نزدیکتر شویم ، از هم بخواهیم تا به هم کمک کنیم تا در رفتارهایی که مورد آزار دیگری می شده یا شده تغییر ایجاد کنیم، اگر واقعا زندگی مشترکمان برایمان اهمیت دارد حتما زیر بار این تغییر خواهیم رفت و با هر تغییر مثبتی رابطه ما عمیق تر وصحیح تر می شود.

بزرگترین دشمن روابط غرور است وقتی بپذیریم زندگی مشترک ، مسابقه یا مبارزه با هم نیست از برد و باخت نمی ترسیم ، کوتاه می آییم می بخشیم واجازه می دهیم بخشیده شویم واین واژه هارا بر زبان می آوریم .”جبران می کنم” ، “پوزش می خواهم” ، “تلاش می کنم” فلان رفتار خود را  تغییر دهم ، و همین ها آغاز یک همدلی و همدردی و از همه مهم تر همکاری برای ساختن جهانی می شود که ورود به آن آرامشی وصف ناشدنی دارد.

جهانی که “من” را اصلا نمی شناسد وباور کرده است که زندگی مشترک با ” ما ” شروع می شود و با ” ما” رنگ تعهد، زیبایی و عشق به خود می گیرد.
هرگز برای آغاز رابطه هایی انسانی و عاطفی و جبران اشتباهات و غفلت های دیروزمان دیر نیست تا ثانیه شمار زندگیمان روی صفحه ساعت حرکت می کند فرصت داریم.
از روی پل های شکسته عبور کردن هنر نیست ، اگر می توانید پل ها ی شکسته را ترمیم کنید تا نسل های بعد نیز بتوانند از روی آنها عبورکنند. 
این پیام را جدی بگیریم


انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x