خاطره مفرح برای شاه هوس باز!
در مورد برخورد با مخالفین در زمان شاه اسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار در خاطراتش مینویسد: تا دیدم شاهنشاه خیلی کسل هستند، مقداری از قصههای زمان مصدق که در آن وقت واقعاً غصه بود برایشان تعریف کردم که من جمله مدیر یک روزنامه مصدقی را در مشهد که فکر میکنم نام خوشه یا سنبله داشت و به زن من فحاشی کرده بود به وسیله مرحوم محمدرفیع خان خزاعی تربتی که از اقوام من بود در مشهد دزدیدم و محمدرفیع خان او را برای من به بیرجند فرستاد.
در بین راه میخ طویلهای به مقعد او فرو کرده بودند که واقعاً خیلی باعث ناراحتی من هم از لحاظ انسانی و هم از لحاظ اینکه مبادا بمیرد شد. بالاخره آن قدر او را نگاه داشتیم و معالجه کردم تا مصدق افتاد. شاهنشاه خیلی خندیدند و قدری از وضع کسالت درآمدند.
منبع: یادداشتهای اسدالله علم، ج۲، ص۲۵۹
مهدی جمشیدی
انتهای پیام/*