اجتماعی استان اصفهان اقتصادی دین و اندیشه سیاسی فرهنگ و هنر یادداشت/مقاله/گفتگو/مصاحبه

کدام مهم تر است خدمت به نظام یا خدمت به خود ؟

گزارش انتقادی تحلیلی پایگاه خبری احوال نیوز ،مدت هاست که انتقادات زیادی از عملکرد آموزش و پرورش استان می شود ولی قطعا لازم بود که فرصت مکفی به تازه بر مسند نشینان داده شود تا مشخص شودکه توشه عقبی فراهم می کنند یا هیزم قیامت ؟

بار ها به صورت حضوری و در بستر های مجاز ( بنا بر وظیفه دوست گوید و دشمن نگوید تا بر سرش آید) به استاندار و دیگر مسئولین   مرتبط  گفته شد . اما گویی که تنها منبع موثق ایشان همان خود بزرگواران هستند , دیگر سود نکند . هفته پیش از انتخابات در جهت ایجاد شور در حضور و حرکت به سوی شرکت حداکثری،  مجمع فرهنگیان انقلابی اقدام به دعوت همکاران فرهنگی در یکی از مدارس نمود.اما این دعوت مورد استقبال واقع نشد.

 تا جایی که خاطرم هست ، در انتخابات ریاست جمهوری وقتی همین مجمع دعوت نمود، قریب هزار همکار فرهنگی شرکت نمودند.

جناب آقای مرتضوی استاندار محترم حمایت ‌های چشم و گوش بسته و بی‌دریغ شما از نیروهای به زعم شما  انقلابی،  چنان ریزشی ایجاد کرد که حتی نیروهای انقلابی دیگر حاضر نیستند  با  گروهی که شما به شدت از آنها حمایت می‌کنید همکاری کنند.

سوال این است منافع فردی مهمتر است یا منفعت نظام ؟ می ‌ارزد به خاطر منفعت یک گروه کوچک جمع کثیری از نیروهای انقلابی را دل آزرده و از نظام دلسرد کرد؟  آیا ریزش به این شدت مفهومی ندارد؟

تا دیر نشده قبل از اینکه دوباره انتخاباتی برگزار گردد و شما  نگران حضور اکثریت باشید لااقل گروه های علاقمند به انقلاب و نظام را پراکنده ننمایید.

وقت آن است که طرحی نو فکنید تا شاید بتوان این نهال در حال مرگ را مجدداً احیا نمود. قبل از آنکه کلاس‌های درس تا آذر ماه خالی بماند ، شکایت‌های عدیده از روند گزینش ارسال شود  ،  برخورد بد مسئولین آموزش و پرورش ترند فضای مجازی گردد و حتی همکاران باقیمانده نیز از همکاری سر باز زنند.و با توجه به عدم علاقه همکاری نیروهای انقلابی مجبور  به چینش از نیروهای کم تجربه و یا مخالف نظام و یا وابستگان اصلاحاتی (گر چه نیروهای کارآمد جناج چپ و راست لازمه پیشرفت است )  گردیم .

گویند،کسی در جایی معلم شد چون در مدرسه دو کلاسه روستا بود ،به سفارش و واسطه ، دال بر محرومیت برادر خانم  کم سواد خود را که چند کلاس بیشتر درس نخوانده بود برای خدمتگزاری به مدرسه آورد .چند صباحی بعد چون خودش  شغل دوم داشت برادر خانم را  جای خود سر کلاس می‌گذاشت و به کارش می‌رسید .معلم ارتقا پیدا کرد و مدیر مدرسه شد و باز چون خودش وقت نداشت برادر خانم خود را معاون مدرسه کرد تا کارها را انجام دهد. این معلم بر اساس آنکه ضوابط بر  روابط غالب است رئیس اداره شد و برادر خانم فاقد مدرک خود  معاون اداره نمود.

روزی از وزارتخانه پیام آمد که مدارک همه افراد بررسی می‌شود و برادر خانم مستاصل که چه کنیم ؟ آبرو رفت .

مدیر محترم فرمود :نگران نباش ،مسئول بازرسی مدارک تحصیلی را هم می‌گذاریم خود شما ، که نیازی به بررسی مدرک شما نباشد.حال این حکایت ما ست.

سعدی علیه رحمه چنین حکایت کند که :

درویشی مجرد به گوشه‌ای نشسته بود. پادشاهی بر او بگذشت. درویش از آنجا که فراغ ملک قناعت است سر بر نیاورد و التفات نکرد. سلطان از آنجا که سطوت سلطنت است برنجید و گفت: این طایفه خرقه‌پوشان امثال حیوانند و اهلیت و آدمیت ندارند. وزیر نزدیکش آمد و گفت: ای جوانمرد! سلطان روی زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟ گفت: سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیتند نه رعیت از بهر طاعت ملوک.

پادشه پاسبان درویش است                   گرچه رامش به فرّ دولت اوست

گوسپند از برای چوپان نیست                 بلکه چوپان برای خدمت اوست

یکی امروز کامران بینی                     دیگری را دل از مجاهده ریش

روزکی چند باش تا بخورد                      خاک، مغز سر خیال اندیش

فرق شاهی و بندگی برخاست                 چون قضای نبشته آمد پیش

گر کسی خاک مرده باز کند                   ننماید توانگر و درویش

ملک را گفت درویش استوار آمد. گفت: از من تمنا بکن. گفت: آن همی‌خواهم که دگرباره زحمت من ندهی. گفت: مرا پندی بده. گفت:

دریاب کنون که نعمتت هست به دست

کاین دولت و ملک می‌رود دست به دست

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x