دکتر رضا اسماعیلی: جلسه آخر در کلاس دکتر مسعود محمدی

دکتر رضا اسماعیلی: جلسه آخر در کلاس دکتر مسعود محمدی

دکتر رضا اسماعیلی: جلسه آخر در کلاس دکتر مسعود محمدی
به گزارش پایگاه خبری احوال نیوز،
پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ هجری خورشیدی مثل دیگرپنجشنبه های طول ترم نبود، در پنجشنبه ها دانش پژوهان دوره دکتری از اصفهان و نقاط مختلف ایران به دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان ( خوراسگان ) می آمدند. این توفیق برای بنده بود که با انرژی و عشق به دیدار ایشان می رفتم . گرچه درس تخصصی و از نوع فلسفه روش تحقیق بود لیکن به نحوی محتوای آن با زندگی و زیست آدمی عجین شده بود، بیشتر سخن از انسان بود و اندیشیدن و نحوه تفکر کردن و یافتن پاسخ برای حل مسائل آن هم بر اساس روش علمی و استفاده متدهای تحلیلی ذهن و مطالعات کیفی مرا با دانشجویان دوست داشتنی کلاس دور هم جمع می کرد. مسعود محمدی عزیز اکثرمواقع در ردیف های آخر کلاس می نشست. بیشتر وقت ها لباس رسمی و با رنگ آبی بر تن می کرد. اگر چه کلاس در مقطع دکتری بود تعداد دانشجویانش ۳۴ نفر بودند که به تبع فرصت کمتری برای گفت وگوهای بین همکلاسی ها و استاد به وجود می آمد.
مسعود چهره ای آرام و محجوب داشت، وجودش سرشار از درون کاوی و درون نگری بود، از آن تیپ دانش پژوهانی بود که هدفمند مسیر خود را انتخاب کرده بود. او مقطع کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی صدا طی کرده بود و با پایان نامه ی خود در مورد اتاق موسیقی بنای عالی قاپو را به لحاظ مهندسی صدا به اتمام رسانده بود.
طبق معمول در جلسه نخست کلاس از دانشجویان محل تحصیل و عنوان پایان نامه و محل کارشان را می پرسیدم. مسعود با آرامش وبه دشواری محل کار و رشته ارشد و عنوان پایان نامه خود را گفت انگار در جهان فکری خویش تمایل به ابراز نداشت. او مهندس صدا بود اما بیشترین و بزرگترین صدای او سکوت بود. در طول مهرماه تا دی ماه ۱۴۰۲ بارها با او سخن گفتم طوری که رابطه ما فراتر از کلاس دانشجویی بود. مسعود علایق و تجربیات خود را برایم مطرح کرده بود. دریکی از دیدارها به مسعود گفتم تا حدودی با خانواده بزرگ صدا و سیما آشنا هستم. چندین برنامه به طور زنده و مصاحبه ای با صداوسیمای استان و کشور داشته ام. روزی در کلاس از مدل پنج ضلعی عشق در تحکیم خانواده در بحث روشهای تحلیل محتوا و تحلیل مضمون صحبت کردم. ایشان از من خواستند دو برنامه تلویزیونی در این زمینه داشته باشم. بیشتر برای دوستی او و فهم عمیق او دعوتش را قبول کردم که بخشی از آن در ۱۶ آذر و دیگری فکر کنم در ۱۴ دی ماه ۱۴۰۲ پخش شد.
ارتباط بنده با مسعود از طریق شبکه های اجتماعی ادامه داشت تا چند روزپیش که برگه امتحانی او را می خواندم و کار عملی را بررسی می کردم به ژرفای دانش او بیشتر آگاهی یافتم به طوری که در سیمای اویکی از چهره های درخشان علمی در آینده مدیریت رسانه می دیدم در جریان دیدار یک بار به آقا مسعود گفتم خیلی ها از پلکان دانش و تخصص فنی و تقوای شما بالا رفته اند. مسعود با آرامشی وصف نشدنی در پاسخ به من حکیمانه گفت که خدا همه چیز را می داند و می بیبند و سرنوشت ما در دست اوست. پایان و نتیجه در دست پر قدرت خداوند است.
پنجشنبه ۱۲ بهمن من و همکلاسی هایش به آخرین دیدار و کلاس او آمدیم. مسعود عزیز دل ما در پایان خط معمول زندگی دنیوی بود. اینک نوبت درس آموزی من و دانشجویان در جلسه آخر بود. جمعیتی عظیم در پل خواجو در محوطه صداوسیما پی بدرقه او آمده بودند. عشق، دوستی، وفاداری و اندوه در جمعیت موج می زد. بسیاری از دوستان، فامیل و خویشاوندان، همکلاسی ها و همکاران مسعود برای دیدار او جمع شده بودند. در آنجا بود که خلوص، صداقت و صفای مسعود سرمای زمستان را در نوردیده و علاقه مندان او را را برای دیدار آخر گرد هم جمع کرده بود.
مسعود آموزگارصدق دل و صفای باطن و پاکی فکر و استاد دوست داشتن و عشق ورزیدن بود. اینک نماد صبر در درون مستطیل تابوت در ترمه ای آبی آرمیده بود. و نمازگزاران بر پیکر او نماز میت می خواندند.
همکاران پدر مسعود که از خانواده صدا و سیما بودند با اشک و اندوه همکار دیرین خود را در آغوش می گرفتند و به او تسلی خاطر می دادند.با پدر مرحوم مسعود، آقای منصور محمدی دقایقی صحبت کردم به او گفتم که ما امروز به کلاس مسعود آمدیم،
آمدیم تا درسهای آخر را از او بیاموزیم. او آموزگار اخلاق بود، تجسم کمال اخلاقی به شمار می رفت و به تعبیر پیامبر ،خُلقی عظیم داشت. او در مسیر بعثت آخرین فرستاده الهی یعنی گام نهادن در مدار اخلاق و دست یابی به سلوک اخلاقی را به نحو برجسته ای پیموده بود.
مسعود در مدار زندگی خود را مبنا قرار نداده بود، گره گشایی و رفع معضلات از ویژگی های برجسته مسعود بود. گرچه زمان و اجل به او مهلت نداد تا بقیه دروس را طی کند و به اصطلاح دکتری مدیریت رسانه را به پایان برساند لیکن او در حقیقت و واقعیت دکترای اخلاق و تعلق شغلی را سالیان پیش به پایان رسانده بود.
۱۲ بهمن برای آموختن به کلاس دکتر مسعود محمدی، آمدیم تا در س های خود را با آن سفرکرده از طریق از خودآ تا خدا همگام بشویم که هرچه هست از اوست، همه تجلی انواع قدرت او هستند و اوست که بر آغاز و پایان ما مطلع است. اوست که برای ما مقدر می کند و اوست که ما را به قدر و اندازه خود آگاه می کند. نور اوست که بر ذهن و قلب ما می تابد و اوست که به ما گرما و روشنی می بخشد. دکتر مسعود از جمله دل سوختگانی بود که توحید و دانش الهی را با تمام وجود درک کرده بود، درکی فراتر از الفاظ و کلمات بلکه فهمی عمیق از نهاددل و روان که محصولش آرامش و طمانینه بود. تجربه در حدود ۴۰ سال فعالیت آموزشی بنده از مصادیق الا بذکرالله تطمئن القلوب بود.
اینک دکتر مسعود، عارف ره پیموده طریق الی الله به ظاهر از میان ما رفته است اما رفتار وخلقیات او در همه زمانها برای ما و همکارانش و همه خانواده درس آموز است. کلاس دکتر مسعود ادامه دارد، فراتر از پنجشنبه های هر هفته، هر روز و هر هفته و هر ماه و هر سال ما باید افتخار حضور مستمر در این کلاس عظیم داشته باشیم. مسعود به لحاظ حرف های در اوج تعهد، مسئولی تپذیری و همکاری تمام عیار در زندگی حرفه ای بود.
همکاران عزیز او باید تجربیات و اوصاف مسعود را بیشتر بیان کنند و ای کاش خانواده صداوسیمای مرکز اصفهان که مدیرکل محترم آن آقای دکتر افشارنیا که بارها از عملکرد ایمانی و جهادی مسعود سخت گفت برای ما و نسل آینده در قالب یادنامه ای بیان کنندو به رشته تحریر یا سخن و تصویر بکشانند.
کلاس دکتر مسعود محمدی همچنان دانش پژوهان امروز و فردا را جهت آموختن و مهمتر از همه به کار بستن آموزه اخلاقی و تعهد شغلی و وفاداری سازمانی و مسئولیت اجتماعی و گره گشایی از گره های بسته باز است و بر ماست تا نظم و اخلاق و انسانیت و مهرورزی را از او در مسیر انسان و تعالی یافتن بیاموزیم.

دکتر رضا اسماعیلی

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x