نگاهی تازه به مشکلات با راه حل های کتاب «بابای دارا و بابای نادار» نوشته کیوساکی
پایگاه خبری احوال نیوز؛ دکتر مهرناز آزاد، شاعر،نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در ارتباط با نگاهی تازه به مشکلات با راه حل های کتاب «بابای دارا و بابای نادار» نوشته کیوساکی بیان کرد:
با کسب دانش مدیریت مالی و اهمیت آن در زندگی می توانیم ماهرانه از یک بابای نادار به یک بابای دارا تبدیل شویم.
هر وقت در لایه های زندگی مان گیر می کنیم و قدرت مانور خود را از دست می دهیم، در ذهن خود، به دنبال کسی می گردیم، تا او را مقصر جلوه دهیم و متاسفانه اولین کسانی که در قلاب ما گیر می کنند پدرها و مادرها هستند.
چرا ما را به دنیا آوردید تا اینقدر درد بکشیم؟ معمایی بی پاسخ که آنها هم جوابی برایش ندارند و اغلب خودرا مقصر می دانند .
کتاب بابای دارا و بابای نادار، نوشته‌ی کیوساکی، نگاهی تازه است به دنیای کسانی که برای مشکلات زندگی شان به جای یافتن راه حل ها به دنبال مقصر هستند وهمواره درجا می زنند. خلاصه این کتاب و راهنمایی ها و نتیجه گیری، این مجموعه، تقدیم به کسانی که زندگی را با مشکلاتش باور کرده اند و همواره به دنبال حل کردن آنها هستند.
خلاصه کتاب:”من دو بابا داشتم، یکی دارا و دیگری نادار،یکی درس خوانده و زیرک و دیگری هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم تمام کند. هردو در کار سختکوش بودند و درآمد هر دو رضایت بخش بود. ولی یکی از آنها همیشه مشکلات مالی داشت. اما دیگری مشکل خاصی نداشت.یکی از باباهایم عادت داشت بگوید: “این کار از عهده ی من برنمی آید” و دیگری همیشه می گفت” چگونه می توانم از عهده ی این کار برآیم” یکی همیشه مرا تشویق می کرد تا در اوقات فراقت راجع به پول و کسب و کارصحبت کنیم و راههای ریسک پذیری و خطر را بیاموزیم و دیگری می گفت: پول را باید محتاطانه و بی خطر هزینه کنیم. یکی می‌گفت : خوب درس بخوان تا در شرکتی ارزشمند استخدام شوی، دیگری می گفت: خوب درس بخوان تا بتوانی شرکتی ارزشمند برای خریدن پیدا کنی. یکی می گفت : دلیل اینکه هیچ وقت ثروتمند نشده ام شما بچه ها هستید و دیگری می گفت: دلیل اینکه باید ثروتمند شوم شما بچه ها هستید. هردو بابا صورت حساب های خود را می پرداختند، بابای نادار در اولین فرصت و بابای دارا در آخرین فرصت. به عقیده ی بابای نادار دولت یا کارفرما می بایست نیاز های انسان را برآورده سازد.اما بابای دارا به خود اتکایی مالی فراگیر عقیده داشت. یکی به من یاد می داد که چگونه خلاصه شرح معرفی خود را بنویسم و دیگری چگونگی نوشتن برنامه های پر توان مالی و کسب و کار را یادم می داد تا بتوانم شغل آفرینی کنم. دست پرورده ی دو بابا بودن به من این فرصت را داد که تاثیر اندیشه های هریک را در زندگی‌شان ببینم. من دریافتم که به راستی انسان ها با اندیشه هایشان زندگی خود را شکل می دهند.”
ما باید تصمیم گیری با سرعت و درست را که مهارت مهمی است یاد بگیریم. باید یادبگیریم که احساسات را تماشا کنیم نه به وسیله احساسات برانگیخته شویم. باید بیاموزیم که در هر زمینه ای به مغز خود فرصت اندیشیدن بدهیم. باید یاد بگیریم به جای فرار از مشکلات آنها را الویت بندی کنیم و یکی یکی راه حل های ممکن را برای از بین بردنشان امتحان کنیم. باید هوشمندی مالی خود را افزایش دهیم.
واقعیت این است که ثروتمندان هرگز درست مالیات نمی دهند و پرداخت عمده مالیات به وسیله طبقه ی دوم جامعه که همان تحصیل کردگان کارمند است صورت می گیرد.
ثروتمندان، با تشکیل شرکت ها از محل در آمد خود و پیش از کسر مالیات هزینه می کنند. اما اقشار حقوق بگیر ابتدا بخشی از در آمد خود را بابت مالیات پرداخت می کنند و مازاد آن را هزینه می کنند.
ثروتمندان با استخدام گروهی از وکلا و حسابداران خبره عملا” هیچ گاه مستقیم وارد میدان نمی شوند و همواره بوسیله اطلاعات و تجارب آنها سرمایه کمتری از دست می دهند.
بنابراین برای داشتن یک زندگی موفق مالی باید بهره هوشی مالی خود را افزایش داد.
بهره هوشی مالی دارای چهاربخش است:
حسابداری: یا باسوادی مالی، هرچه بیشتر پول داشته باشیم حساب و کتاب آن باید روشن تر باشد.
سرمایه گذاری: به عبارتی ساده تر یعنی وادارکردن پول به پول در آوردن
شناختن بازارها: یعنی شناخت نیاز های عرضه وتقا ضا در بازار
قانون: شناخت کافی از قوانین مالی کشور و مقررات حسابداری و حسابرسی
با کسب این دانش می توانیم مدیریت مالی و زندگی خود را آنچنان ماهرانه به دست بگیریم که از یک بابای نادار به یک بابای دارا تبدیل شویم .اگر بخواهیم.
دکتر مهرناز آزاد
انتهای پیام/*
