اجتماعی استان اصفهان تصاویر چندر رسانه حوادث مرکزی یادداشت/مقاله/گفتگو/مصاحبه

فرجام تلخ دعوای داماد و برادرزن

فرجام تلخ دعوای داماد و برادرزن

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری احوال نیوز :

برادرزنم نعره می کشید وفحاشی می کرد ، دیگر طاقتم تمام شد ، یک لحظه خون به مغزم نرسید از مغازه بیرون آمدم، چشمم به میله آهنی که در حیاط منزل همسایه بود افتاد به سرعت آن را برداشتم و ضربه ای به سر علی زدم او بر زمین افتاد و خون از سرش جاری شد.
ساعت ۱۶ عصر یک روز پائیزی ماموران کلانتری در پی تماس تلفنی یکی از شهروندان با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ از نزاع و درگیری در یکی از شهرستان های استان اصفهان مطلع و بلافاصله در مکان اعلامی حضور یافتند. زنی که با پلیس تماس گرفته بود به ماموران گفت: «دامادم با پسرم دعوا گرفت و او را با یک میله آهنی مصدوم کرد و الآن پسرم در بیمارستان است.»
مرگ برادر زن در بیمارستان
با اظهارات این زن ماموران برای اطلاع از وضعیت فرد مصدوم به بیمارستان رفتند که متوجه شدند این شخص براثر شدت ضربه وارد شده به سرش جان خود را از دست داده است. با فوت فرد مضروب، پرونده ای تحت عنوان قتل عمد تشکیل و برای بررسی تخصصی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان قرار گرفت و بلافاصله تیمی مجرب از کارآگاهان شناسایی و دستگیری قاتل را در دستور کار خود قرار دادند.
دستگیری داماد قاتل
با توجه به اینکه قاتل پس از انتقال برادرزنش به بیمارستان به منزل خود بازگشته بود کارآگاهان برای دستگیری وی به منزلش رفتند. متهم با دیدن ماموران خود را مبرا از ارتکاب قتل دانست و به راحتی تسلیم شد اما هنگامی که در پلیس آگاهی با دلایل و مستندات ارائه شده از سوی کارآگاهان مواجه شد لب به اعتراف باز کرد و قتل برادر زنش را گردن گرفت.
دعوای برادر زن بر سرپول گرفتن از داماد
او در اعترافات خود گفت: برادرزنم بیکار و به شیشه اعتیاد داشت و هر چند وقت یک بار برای امورات زندگی و خرید موادش از من پول می گرفت،روز حادثه هم برادرزنم به اتفاق همسر و مادرش ناهار میهمان ما بودند بعد از ناهار همگی داخل اتاق پشتی مغازه من آمدند و من داشتم با همسرم صحبت می کردم که علی آمد و دوباره از من پول طلب کرد.
من به او گفتم الآن پول پیشم نیست، برو بعداً بهت می دم، علی که از حرف من حسابی عصبانی شده بود با مشت به شیشه مغازه کوبید و آن را شکست و بعدهم شروع به فحاشی کرد. اصلاً حال خوشی نداشت، می خواست به طرف من بیاید که همسرو مادرش دستش را گرفتند و از مغازه خارج کردند. علی با نعره می کشید و به من فحاشی می کرد.
صدای فحش های علی هنوز توی گوشم است، دیگر طاقتم تمام شد ، یک لحظه خون به مغزم نرسید از مغازه زدم بیرون، چشمم به میله آهنی که داخل حیاط منزل همسایه بود افتاد با سرعت رفتم و آن را برداشتم و به طرف علی که همسر و مادرش را سوار موتورش کرده بود و می خواست آنجا را ترک کند رفتم علی تا مرا دید توقف کرد و من با میله آهنی یک ضربه به سرش زدم، علی روی زمین افتاد و خون از سرش جاری شد.
همسر و مادرش داد و بیداد راه انداختند و همسایه ها هم ریختند روی سرما، من هم بلافاصله ماشینم را روشن کردم و او را به بیمارستان بردم و بعد هم به منزل برگشتم.
اگر به خودم مسلط می شدم حالا قاتل نبودم!
متهم در حالی که سرش را پائین انداخته و دستانش را به هم می فشرد گفت: من اصلاً قصد کشتن برادرزنم را نداشتم، فقط می خواستم او را تنبیه کنم و کاری کنم که دست از سرم بردارد. وقتی هم که او را به بیمارستان بردم فکر می کردم حالش خوب می شود.
متهم زیر لب می گفت: همه چیز ظرف چند دقیقه اتفاق افتاد اصلاً نمی دانم چرا این طور شد، ای کاش به خودم مسلط می شدم و جلوی خودم را می گرفتم و ای کاش آن لحظه از مغازه بیرون نمی آمدم تا این اتفاق تلخ رخ نمی داد و من حالا یک قاتل نبودم.
پس از اقرار صریح متهم به قتل برادر همسر خود بازسازی صحنه جرم توسط وی انجام و برای انجام اقدامات قانونی تحویل مرجع قضائی شد و با صدور قرار بازداشت موقت به زندان انتقال یافت.

محمد امین اقتصاد

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x