دکتر معصومه رشیدی : آمده بودند بگویند که نیازمند هیچگونه نگاه ترحم آمیز و رقت بار نیستند
manager
نظرات: ۰
زمان تقریبی مطالعه:
5 دقیقه
معلولیت؛ واژهای فراتر از معنا ، پایگاه خبری احوال نیوز ، دکتر معصومه رشیدی : معلولیت واژهای است که در ذهن اکثر افراد به محدودیت و ناتوانی تعبیر میشود. ناتوان در دیدن، شنیدن، راه رفتن و یا انجام کارهای مختلف. اما وقتی برای برگزاری یک جشنواره توفیق مییابی بخشی از آثار رسیده را داوری کنی تازه متوجه میشوی که گاه تعابیر ما از واژهها چقدر خودسرانه و فرسنگها با واقعیت فاصله دارد. میفهمی که معلول، ناتوان و یا کم توان، ذهن ماست که در چارچوب بسته خود و بدون تعمق به داوری و قضاوت مینشیند و درک میکنی که گاه لازم است به خودمان تلنگر زده و از خواب غفلت بیدار شویم.
مطالعه هر اثری مرا وامیداشت که برگردم و بار دیگر آن را با دقت بیشتر و صدای بلند بخواندم تا علاوه بر چشمها، گوشهایم را نیز در این قضاوت دخیل کنم؛ و حال دیگر هیچ ابهامی برایم باقی نمانده بود که چگونه میلتون انگلیسی، نویسنده نابینا بود؟ چگونه بتهوون آلمانی، آهنگساز ناشنوا بود؟ چگونه هلن کلر آمریکایی، نابینا و ناشنوا، سخنرانی میکرد؟ چگونه آگوست رنوآر فرانسوی در حالیکه رماتیسم داشت نقاشی میکرد؟ و چگونه مجسمه ساز مکزیکی بعد از قطع دست راستش ساخت مجسمهای را که با دست راست آغاز کرده بود با دست چپ به پایان رساند؟
حضور در جشنواره رسانهای معلولین و مواجهه رو در رو با جمعی توانمند و خلاق در حوزه نویسندگی، فن بیان، داستان نویسی، کاریکاتور و طنز و …، همه آنچه را از مطالعه آثار درک کرده بودم برایم ملموستر کرد و به آن وجه عینی داد. برخی بر روی ویلچر، تعدادی با عصایی سفید در دست و عدهای با زبان ایما و اشاره آمده بودند تا ثابت کنند که چیزی از افراد سالم کم ندارند و میتوانند همپای آنها و حتی گاهی جلوتر از آنها در فضاهای مختلف رقابت کنند. همانطور که از ۵۹ برنده نهایی این جشنواره، ۴۱ اثر به افراد معلول اختصاص داشتند و در بخش افراد غیرمعلول فقط ۱۸ اثر برگزیده شد و این یعنی همان که «خواستن، توانستن است».
آمده بودند بگویند که در اوج توانمندی بوده و ما به اشتباه کمتوانشان میخوانیم. گرچه در ساختار فیزیکیشان اختلالی وجود دارد اما این کمبود مانع بروز توان و شایستگیشان نشده و نشان دادند که هنر در ایستادگی و مبارزه با کاستیها است نه در توانمندی در اوج رفاه و سلامتی.
آمده بودند بگویند که نیازمند هیچگونه نگاه ترحم آمیز و رقت بار نیستند بلکه خواهان حقوق اجتماعی و نیز دسترسی به فرصتهایی برابر با دیگر افراد جامعه هستند. این تعبیر فقط با تغییر واژه معلول به واژه توانخواه و یا توانیاب حاصل نمیشود بلکه به اقدامهای مهم و اساسی ارتباط دارد. چیزی که جشنواره رسانهای معلولین تا حدودی بستر و فضای آن را فراهم آورد.
آمده بودند بگویند عدم دسترسی به فرصتهای اجتماعی برابر در ذات معلولیت نیست و به ویژگی جسمانی افراد ربط ندارد بلکه برآیند تعاملات اجتماعی و سیاستهای رایج جامعه است که این کلیشههای نابرابری را میسازد.
بنابراین بیایید هر گاه تصمیم گرفتیم گامی در جهت کمک و همراهی با این قشر از جامعه برداریم؛ در نخستین اقدام نگاههای سنگین، ترحم آمیز و دلسوزانه خود را از آنان برداریم و به این بیاندیشیم که اگر آنها نیز از فضا و امکانات مناسب و برابر با سایر افراد جامعه برخوردار بودند کارهایی میکردند کارستان که گاه هیچکدام از ما توان انجامشان را نداریم.
دوم اینکه در راستای مسئولیت اجتماعی خود و بدون استدلالهایی که مناسب سازی را وظیفه بهزیستی و شهرداری و… میداند؛ سعی کنیم هر جا قدمی گذاشتیم که شرایط را برای حضور و عمل معلولان نامناسب دیدیم در حد توان فکری و عملی خود بسترهایی فراهم کنیم تا آنها نیز بتوانند همچون دیگران به زندگیشان ادامه دهند.
سوم اینکه بدانیم بسیاری از این افراد بر اثر بیماری و یا عارضهای دچار نقص جسمانی و حرکتی شدهاند پس هر لحظه ممکن است ما نیز چنین وضعیتی را تجربه کنیم.
و در آخر اینکه معلول و معلولیت فقط در ظاهر و جسم افراد نیست و یقینا همه ما در زندگیمان نوعی از معلولیت را تجربه کردهایم؛ معلولیتی از جنس بخل و حسد، طمع، کینه، بزدلی و … که در انجام بسیاری امور ناتوانمان میسازد.
به امید روزی که جامعهای تهی از ذهن معلول داشته باشیم چرا که به علل گوناگون، جسم معلول گریزناپذیر است.
انتهای پیام/*