دسته‌بندی نشده

دکتر مهرناز آزاد نظریه بردار : پیش درآمدی برای حال وهوای این روزها درنوروز

دکتر مهرناز آزاد نظریه پرداز : پیش درآمدی برای حال وهوای این روزها درنوروز

 

پایگاه خبری احوال نیوز . دکتر مهرناز آزاد نظریه پرداز و پژوهش گر اصحاب رسانه در مطلبی به پایگاه خبری احوال نیوز گفت :

گذشت سال های کودکی ,سال های بابادک ها و دویدن های بی چترزیر باران های تند شب های نوروز,
گذشت مهربانی های مادربزرگ ها وپدربزرگ ها, سکه های عیدی که همیشه پشت شان یک دنیا برکت ودعا بود.
گذشت آن روزهایی که دل ودماغ داشتیم برویم پشت سر پدرومادرهایمان بایستیم تابرایمان کفش و لباس نو بخرند وچقدرلذت می بردیم ,پوشیدن لباس هایی راکه همیشه دوسایز ازما بزرگتربود !
چقدرخوشحالی رامی توانستیم دراین دوسایز جابدهیم ! چقدرشوروحال کودکی را!
امروز درسلول های انفرادی بلوغی اجباری کودک درونمان را سال هاست زندان کرده ایم ومی ترسیم به سراغش برویم شاید بخواهد کمی سادگی ,اندکی صفا,ذره ای مهربانی به ما بدهد ومابلد نیستیم با آنها چه کنیم. نه اصلا شاید بخواهد خودش را, کودکی مان رابه ماهدیه کند. ومابازهم دیگر بلد نیستیم کودکی کنیم.
زیرا باید چک بنویسیم , معامله کنیم, نگران حساب های بانکی وهزینه های روزانه مان باشیم , ادای روشن فکرهارادربیاوریم. پشت میز کارمان ژست مدیریتی بگیریم , آیامی شود دراین ژست تنگ وشیک توپ بازی کرد؟ می شود شکلات خوردوبه لباس خود مالید ؟می شود باکفش های قیمتی توی گل بازی کرد؟ می شود ؟
بدون اینکه بدانیم کی کودکی کردیم نوجوانی به سراغمان آمد هنوز نوجوانی راورق نزده بودیم جوان شدیم ودرزمانی به دنیا آمدیم که باید زودخیلی زود بزرگ می شدیم.
من شخصا اعتراف می کنم کودک درونم بسیار محجور ومحزون وآسیب دیده است. می دانم حتی دست به سرش نکشیدم ,یعنی فرصتش رانداشتم۰
مادربزرگ راوقتی شناختم که فوت کرده بود وارزش داشتن پدرومادرراوقتی فهمیدم که ازدستشان دادم.
حالا کودک درونم زارزار گریه می کند ومن بلد نیستم آرامش کنم اگرآنها بودند حتما بلد بودند چگونه این کودک تنهارادرآغوش بگیرند.
باسال نو چه کنم؟
سالی که دورسفره هفت سینش فقط من هستم؟!
و هیچ کس قرارنیست به من عیدی بدهد وقرارنیست دست وپیشانی مادروپدرم راببوسم!
مدت هاست کنارمزارشان سال راتحویل می کنم ,برخاکشان بوسه می زنم وهفت سین راروی سنگ مزارشان می چینم.
“راستی که چقدرزوددیر می شود”
مادرجان پدرجان, من را زمان بزرگ کرد تامسئولیت هایش رابه دوشم بیندازد۰ بخدامن همان کودک بی دست وپای شیرینی هستم که آرزو داشتم بخاطر شیرین کاری هایم مرا درآغوش بگیریدوببوسید وقربان صدقه ام بروید.
این روزها همه سعی می کنند وانمود کنند به استقبال نوروز می روند اما همه چیز مصنوعی ست .
سیب ,سنجد,سکه, سیر ,سبزه…..
سفره های هفت سینمان هم مثل خنده هایمان پراز دلواپسی ست.
کلید زندان کودکی مان رایک شب بلوغ از ما دزدید و ماهمچنان درانتظار پیدا کردن آن هستیم.
پدر ومادرعزیزم جایتان کنارسفره هفت سین امثال خیلی خالی ست.
جای همه ی پدر ومادرهایی که خانه درآسمان دارند کنارسفره های هفت سین خالی ست.
امیدوارم هرجاکه هستید مراقب ما باشید ما هنوز هم کودکانه به مراقبت نیاز داریم.

دکتر مهرناز_آزاد

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x