اجتماعی استان تصاویر فرهنگ و هنر

گفتگو با آقای جواد قنبرپور به بهانه برگزاری نمایشگاه آثار نقاشی های سطل آشغال

گفتگو با آقای جواد قنبرپور به بهانه برگزاری نمایشگاه آثار نقاشی های سطل آشغال

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری احوال نیوز :

گفتگو با جواد قنبرپور به بهانه برگزاری نمایشگاه آثار نقاشی های سطل آشغال حدود سه سال و کمی بیشتر از شروع نقاشی های مجموعه ی «سطل آشغال» میگذرد؛ در ابتدا خیلی خوشحال بودم و کلی انرژی و انگیزه داشتم برای نقاشی کردن از این سوژه ی طبیعت بیجانِ شهری که یافته بودمش!
این که چرا از بین این همه چیز که در اطرافم می دیدم، سطل زباله ی شهری برایم جذاب شده بود و با آنها ارتباط می گرفتم را دقیق نمی دانم.
با گذشت زمان و با بیشتر دیدن و دقیق شدنم نسبت به آنها، سطلهای آشغال به مرور برایم شخصیت پیدا کردند؛ و همه ی حالت هایشان برایم معنادار شدند؛ طرز ایستادنشان، به یک طرف خم شدنشان، تنهایی و کنارهم بودنشان، حتی عدم حضورشان در جایی که باید می بودند و هر حالت دیگری که به خود می گرفتند، همه ی اینها باعث می شد برایم بیش از یک طبیعت بی جانِ هندسی ساده باشند.
در طول این مدت دو چالش بزرگ در مواجه با آنها داشتم؛ یکی درون نقاشی و دیگری بیرونِ آن.
درون نقاشی آن بود که بتوانم سطل های زباله را به زبان نقاشی درآورم.
در جایی خوانده بودم «واقعیت اصلی برای نقاش، نفس ضربه های قلمو و لخته های رنگ است، نه تصویرها و موضوع هایی که بوسیله ی آنها به پرده نمایان می شود».(تاریخ جانسون ترجمه ی پرویز مرزبان _ صفحه ۴۷۹).تمام سعی من در بوم های نقاشی ام به اندازه ی فهم خودم از زبان نقاشی همین بوده؛ این که بصری ببینم و نه موضوعی و به قول ادوارد مانه «موضوع را دست آویزی کنم برای نقاشی کردن».مسئله ی دیگر که بیرون از نقاشی بود، مواجه ی من با عناصر مرتبط با سطل های آشغال بود به واسطه ی دقیق تر شدنم به آنها و عکاسی و تصویر برداری که در طول پروسه انجام می دادم. زباله گردها مهمترین آنها بودند؛ فهمیدن اینکه سطل های زباله می توانند حوزه ی زیسته ی مهم تعداد زیادی از انسان های اطرافم باشند برایم درآور بود.دیدن مرد و زن و کودکانی که با پیدا کردن چیزهای بازیافتی درون سطل های زباله، خوشحال می شدند، بسیار ناراحتم می کرد. آنها را بیشتر از دیگران می دیدم؛ گویی تعدادشان چند برابر مردم عادی شده بود. بدتر از همه ی اینها این بود که کاری از دستم بر نمی آمد و تنها باید ناظر می بودم و درد می کشیدم و باز هم بکشم و همچنان ادامه داشته باشد… تنها درون نقاشی هایم می توانستم از واقعیت انتقام بگیرم؛ با حذف زباله ها و زباله گردها از سطل های آشغال؛ با نقاشی کردن سطل های زباله ی تمیز، بدون حضور هیچ انسانی و حتی هیچ موجود زنده ی دیگری.. .این مجموعه در غالب ۳۴ تابلوی نقاشی، یک ویدئو مستند کوتاه و یک چیدمان در محل نمایش (گالری زمستان، خانه ی هنرمندان ایران) ارائه شده است.

علیرضا نیاکان

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x