الهام سموری کارشناس ارشد روانشناسی:افسردگی و فرسودگی و از هم گسیختگی پیوند ها نتیجه دلبستگی های ناکارآمد

افسردگی و فرسودگی و از هم گسیختگی پیوند ها نتیجه دلبستگی های ناکارآمد

به گزارش پایگاه خبری احوال نیوز: الهام سموری ،کارشناس ارشد روانشناسی در گفتگویی باعنوان افسردگی و فرسودگی و از هم گسیختگی پیوند ها نتیجه دلبستگی های نا کارآمد می گوید:

با توّجه به تحقیقات و مطالعات انجام شده در زمینه سبک های دلبستگی به این نتیجه می رسیم که نوع تعاملات ما با افراد به خصوص همسرانمان تا حد زیادی به نوع دلبستگی ما بستگی دارد که این خود متأثر از نوع روابط عاطفی نزدیکانمان به خصوص مادران در سالهای اوّلیه زندگی می باشد.
درجامعه امروز و توسعه تکنولوژی توجه به این مسئله از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد.این که ما در زندگی روزانه از چه نوع دلبستگی استفاده می کنیم واین نوع رفتار چه تاثیری بر اطرافیانمان می گذارد ،که دلبستگی نا کارآمد باعث افسردگی و فرسودگی جسمی و روانی و همچنین کاهش روابط عاطفی در زندگی زناشوئی می شود که البّته این فرسودگی به تدریج و آرام آرام صورت گرفته و در نهایت منجر به از هم پاشیدگی خانواده و روابط ما می شود.
تاریخچه دلبستگی
دلبستگی در دهه ۱۹۷۰ توسط روانپزشک و درمانگری به نام بالبی مطرح شد. بر این اساس، تحول اجتماعی، عاطفی و شناختی فرد بر اساس مجموعه ای از ارتباطات با افراد خاص رخ میدهد(بالبی، ۲۰۰۸).

تعریف دلبستگی
دلبستگی یک رابطه نزدیک عاطفی است که در آن رابطه˛ شخص احساس امنیت می کند (بالبی،۱۹۸۸).
به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. نتیجه ی عمده ی کنش متقابل بین کودک و مادر ایجاد نوعی دلبستگی عاطفی به مادر است، طوری که باعث می شود وقتی با او تعامل دارد، احساس شادی و شعف کرده و به هنگام استرس از این که او را در کنار خود دارد، احساس آرامش کند (برگ، ۲۰۰۰).
دلبستگی، پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یا مادر و یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنها است ایجاد می شود ( پاپالیا، ۲۰۰۲).

ویژگیهای دلبستگی
ویژگیهای دلبستگی عبارتند از:
• پناهگاه امن: هنگامی که کودک احساس خطر میکند یا میترسد، میتواند نزد پرستار یا مراقبش باز گردد و احساس آرامش کند .
• پایگاه مطمئن: مراقب یا پرستار پایه مطمئن و قابل اتکایی برای کودک به وجود میآورد تا به کشف جهان بپردازد .
• حفظ نزدیکی: کودک سعی میکند که نزدیک مراقب یا پرستارش بماند و این امر به او احساس امنیت میبخشد.
اندوه جدایی: هنگامی که کودک از پرستار جدا میگردد، ناراحت و اندوهگین میشود.

سبک دلبستگی
• نظریه دلبستگی به ماهیت رابطه‌ای اشاره می‌کند که میان کودک و مراقب اولیه‌اش شکل می‌گیرد و اهمّیتی که این رابطه برای ایجاد شخصیت و دیدگاه فرد نسبت به دنیا دارد. بر اساس این نظریه، در خلال تکرار تجربیات وابسته به نمایه دلبستگی، کودک بازنمایی ذهنی یا به عبارتی «مدل‌های کارکردی درونی»، نسبت به خود و دیگران را به وجود می‌آورد. هنگامی که یک بار این مدل‌ها شکل بگیرد، اگر سیستم دلبستگی فعّال شود، این مدل‌ها نیز فعال خواهند شد و رفتار فرد را هدایت خواهند کرد (اوگنیبن و کولینز، ۱۹۹۸). گمان می‌رود تفاوت در رفتارهای دلبستگی یا سبک دلبستگی افراد، بازتابی از تفاوت در مدل‌های کارکردی زیربنایی آن‌ها باشد (تریسی و همکاران، ۲۰۰۳).

انواع سبک های دلبستگی
به طور کلّی سه سبک دلبستگی مشخص گردیده که شامل سبک اجتنابی، دوسوگرا و ایمن می شود. گروه اجتنابی رفتارهای دوری گزین دارند و نسبت به روابط نزدیک به صورت اجتنابی و تدافعی پاسخ می‌دهند. گروه دوسوگرا رفتارهای اضطرابی معترضانه و ناراحتی شدید هنگام جدایی از مراقب دارند. گروه ایمن ویژگی هایی از قبیل کاوش‌گری فعّالانه در محیط، ناراحتی هنگام جدایی از مراقب و واکنش‌های مثبت به بازگشت مراقب دارند .
تحقیقات طولی تاثیرات طولانی مدت شیوه تربیتی والدین در دوران نوپایی و کودکی را در دلبستگی بزرگسالان تایید کردند. افرادی که دارای سبک های دلبستگی ناایمن هستند دارای مشکلات بین فردی بیشتری هستند و افرادی که دارای سبک های دلبستگی ناایمن دوسوگرا هستند نسبت به افرادی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی هستند از مشکلات بین فردی بیشتری رنج می برند.
بارتولومه (۱۹۹۱) مفهوم‌سازی بالبی را گسترش داد و بیان کرد که دلبستگی از دو بُعد ناشی می‌شود: مدلی درباره خود به عنوان خود مثبت یا منفی (لایق‌بودن یا نبودن برای عشق و حمایت) و مدلی درباره دیگران به عنوان دیگران مثبت یا منفی (قابل اعتماد و در دسترس در مقابل غیرقابل اعتماد و طرد‌کننده). بر این اساس چهار نوع دلبستگی شناسایی شد:
• ایمن (خود مثبت، دیگران مثبت)
• آشفته، مضطرب و نگران (خود منفی، دیگران مثبت)
• هراسان – اجتنابی (خود منفی، دیگران منفی)
• بی‌تفاوت – اجتنابی (خود مثبت، دیگران منفی)
سبک دلبستگی ایمن در بزرگسالان مشابه همین سبک در کودکان است. سبک دلبستگی مضطرب نگران در بزرگسالان مشابه سبک دلبستگی مضطرب دوسوگرا در کودکان است. سبک دلبستگی اجتنابی تحقیرکننده و اجتنابی همراه با ترس که مختص بزرگسالان است، مشابه سبک دلبستگی اجتنابی در کودکان است.
افراد با سبک دلبستگی ایمن موافقند که: (لطفی کاشانی، ۱۳۸۰)
۱) برایم آسان است با دیگران رابطه ی عاطفی برقرار کنم؛
۲) می توانم به راحتی دیگران را دوست داشته باشم و اجازه دهم آنها هم مرا دوست داشته باشند.
نگران این نیستم که تنها بمانم یا دیگران مرا نپذیرند. این افراد نسبت به خودشان و شخص موردعلاقهشان مثبت فکر میکنند، نسبت به روابط بین فردی شان نگاه مثبتی دارند، اغلب از روابط خود احساس رضایت و خشنودی میکنند، هم در روابط صمیمانه و هم در روابط مستقل خود احساس راحتی میکنند و اکثر مواقع می خواهند تعادلی بین صمیمیت و استقلال در روابط خود برقرار کنند.
افرادی که سبکهای دلبستگی ایمن دارند اغلب از روابط خود احساس رضایت بیشتری میکنند، ارتباط زنده تر و خودابرازگری صمیمانه تری داشته و بالطبع رضایت بیشتری از ارتباط شان دارند، روابط بلندمدتتری برقرار میکنند و نسبت به دیگران متعهدتراند. این افراد بیشتر به حمایت همسرشان اعتماد میکنند چون تجربه به آنها نشان داده که همسرشان در موقعیتهای دشوار آنها را حمایت کرده است (گیلات و همکاران، ۲۰۰۸).
افرادی با سبک دلبستگی اجتنابی همراه با ترس موافقند که:
۱) از صمیمی شدن با دیگران احساس ناراحتی میکنم؛
۲) میخواهم با دیگران صمیمی شوم اما برایم سخت است که به آنها اعتماد کنم یا وابسته شوم ؛
۳) گاهی نگران این هستم که اگر به دیگران خیلی نزدیک شوم، آسیب ببینم.
از طرفی این افراد تمایل به برقراری رابطه ی صمیمانه ی عاطفی دارند و از سوی دیگر از این نزدیکی عاطفی احساس ناراحتی میکنند، این احساسات با نگرش های منفی درباره ی خود و همسرشان همراه است؛ آنها خود را بی ارزش میدانند و نمی توانند به همسرشان اعتماد کنند، اغلب با همسرشان احساس صمیمیت نمیکنند و غالب اوقات احساسات خود را سرکوب کرده و پنهان میسازد. کودکانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند، فرایندهای شناختی را برای دفاع در برابر عواطف خود بکار می برند درحالی که فرایندهای عاطفی در کودکان دلبستهی ناایمن دوسوگرا آنقدر فعال است که توانایی شناختی آنها را کاهش میدهد (میر و پیکونیس، ۲۰۰۱).
کودکان در موقعیتهایی که موجب بروز اضطراب در آنها میشود (گرسنگی، درد، سرما، عدم حضور مادر، توجه مادر به فرزند دیگر و …) سعی میکنند از طریق نزدیک شدن به مادر این اضطراب را کاهش دهند. مشابه این حالت در بزرگسالان نیز اتفاق می افتد؛ یعنی بزرگسالان نیز سعی میکنند تا با نزدیک شدن جسمی و روانی به همسرانشان اضطراب خود را کاهش دهند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۰).
بزرگسالان ایمن همچنین نگر های سازنده تری به حل اختلافات نشان میدهند یعنی نظرات خود را بیان میکنند، نظرات همسرشان را می شوند و سعی میکنند تا بتوانند روی حل مسائل شان کار کنند و آنها را حل نمایند. افراد ناایمن همیشه منتظر یک شکست یا خراب شدن رابطه هستند و از این رو هرگونه حادثه ای را بصورت منفی تعبیر و تفسیر میکنند. بالبی اظهار نمود موقعیت های تهدیدکننده و ترس آور نیز نظام دلبستگی را فعال میکنند و ممکن است منجر به شکلدهی پیوندهای دلبستگی عمیق گردد، حتی زمانی که فرد مورد علاقه خودش منبع ترس یا تهدید باشد. افرادی که در زندگی زناشویی توسط همسر خود مورد سوءاستفاده قرار می گیرند، کسانی هستند که احتمالاً احساس دلبستگی عمیقی به همسر سوءاستفاده گر خود دارند. این دلبستگی موجب میشود که آنها به سختی بتوانند از این روابط کناره بگیرند. البته افرادی که سبک دلبستگی مضطرب نگران دارند نیز روابط بلندمدت برقرار میکنند اما از این رابطه خشنود نیستند.روابط این افراد اغلب همراه با اضطراب درباره ی از دست دادن شخص موردعلاقه است.
بحث و نتیجه گیری
طبق توضیحات داده شده و تحقیقات انجام شده می توان نتیجه گرفت که سیستم های دلبستگی درجریان وقایع استرس زای زندگی، از قبیل تعارض ها، فعّال شده ولذا در زمینه موقعیت های تعارض زا از هریک از سبک های دلبستگی ،رفتارها و تظاهرات هیجانی خاصی سربرمی آورند،بنابراین داشتن سبک دلبستگی ناایمن (اضطرابی و اجتنابی )،باعث می شود که این افراد تجارب رمانتیک و ارتباطی خود را از دیدگاه ارتباطی بنگرند و در نتیجه در جریان این تعارضات درگیر روش های غیر سازنده حل تعارض شده و نهایتا کیفیت روابط آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و در نهایت موجب فرسودگی آنان می گردد.به دلیل اینکه افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی ،قادر به برقرای روابط صمیمی با دیگران نیستند ،از روابط خود رضایت کمتری دارند و تعارضات میان فردی بیشتری را تجربه میکنند که خود عاملی قوی و زمینه ساز برای فرسودگی شان می باشد.
نتیجه می گیریم که داشتن سبک دلبستگی نا ایمن اضطرابی یا اجتنابی باعث می شود که افراد تجارب رمانتیک و ارتباطی خود را از دیدگاه منفی نگریسته و به نوعی در گیر فرایند اسناد دهی منفی شوند و درنتیجه در موقعیت های تعارض به سمت درگیرشدن و رفتارهای مخرب تمایل پیدا کرده و باعث افزایش اسنادهای ارتباطی منفی گردند.
سبک های دلبستگی در افراد با توّجه به نوع نگرش و اهمیتی که برای خود یا دیگران قائل هستند پیش بینی می شود.درنتیجه فرسودگی که شامل دل خوری، بی میلی برای حل مشکلات و احساس غم و دلتنگی ، نا امیدی ، احساس بی معنایی ، افسردگی ، تنهایی ، کمبود انگیزه و دردام افتادن و اختلالات هیجانی و گاهی در صورت دل زدگی به وجود آمدن افکار خودکشی در فرد دلزده می باشد و فرسودگی هم چنین با علائمی همچون کاهش اعتماد به نفس ،نظر منفی در مورد افراد ، ناامیدی از خود وکمبود دوست داشتن خود را به همراه دارد .
بنابراین می باید سبک های دلبستگی افراد مورد ارزابی قرار گرفته و در صورت لزوم ، مداخلاتی در زمینه بهبود راهکارهای حل تعارض آنها انجام گیرد .

(از سلسله بحث های سبک های حل تعارض)

الهام سموری

کارشناس ارشد روانشناسی

…………………………………..

الهه کمالی

انتهای پیام /*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x