فریدالله ادیب آیین نقاش: با اندک جستجویی در مییابیم که افیون خشاش است. که ثمره پنج دهه جنگ های داخلی افغانستان بر سر چیست
مقام افیون؛ تحلیل نشانهشناختی آثار فریدالله ادیب آیین
به گزارش پایگاه خبری احوال نیوز ، فریدالله ادیب آیین (زاده ۱۳۴۴ هجری شمسی در هرات ) اهل افغانستان، مهندس، مخترع، نوآورخلاق، کارآفرین، هنرمند نقاش، پژوهشگر، محقق و مجموعه دار آثار فرهنگی و تاریخ افغانستان ساکن ایران است. ادیب آیین از نقاشان پیشگام جنبش هیجاننمایی، انتزاعی در هنر پسا مفهومی است و نبوغ او بخصوص برای افغانستان بارز شناخته شده و از تاثیرگذارترین نقاشان معاصر هنر پست مدرن افغانستان محسوب میشود وی برای نقاشی های خود با تکنیک (کنشی، کششی، پاششی) منحصر به فرد خود را دارد. او که از نسل نقاشان پس از جنگ های داخلی در افغاستان بشمار میآید، در روزگاری شروع به کار کرد که نقاشی روندی رو به زوال را طی کرده بود. سبکِ کاری او فاقد مسیرِ واحد و روشنی است و از این رو به چالش کشیدن چهارچوبهای از پیش تعیین شدهی سنجش آثار هنری، ویژگی بارز آثارِ اوست.
آثار وی را که پرورش یافتهی دو سنت مختلف هنری افغاستان فریدالله ادیب آیین مقام افیون را در سال ۱۳۹۸ با رنگ اکریلیک به روی بوم به اندازه ۳۰۰ در ۱۹۰ سانتی متر خلق کرد.
عنوان اثر ادیب آیین افیون است؛ اسمی که به موضوع خاصی اشاره دارد که با اندک جستجویی در مییابیم که افیون خشاش است. که ثمره پنج دهه جنگ های داخلی افغانستان را به ما میرساند که بر سر چیست، در اینجا با نقاشی سر و کار داریم که بازهی زمانی کمتری میان نقاشی و سیاست آنها قرار گرفته است و با شواهد و قرائنی که در اثر ادیب آیین موجود است، میتوان گفت با صحنهای مواجه هستیم که ادیب آیین آن را چیدمان، دورنگرایی در ذهن خود ثبت کرده و سپس از روی آن به نقاشی پرداخته است.
بنابراین هدف از ثبت این اثر را میتوان مشخصا خلق سیاسی برای نقاشی دانست. چهرهی افیون تنها برای خالق اثر قابل تصور است و ادیب آیین مخاطب خود را در تصور چهرهی مدل، بدون الگویی مشخص و آزاد رها میکند؛ تنها با خوانش رنگ شاخ ها افیون و بخشهای نمادین و سر که در پیشانی سفیدی آن به خوبی مشخص است، میتوان چهرهای سر آهنین یک سرباز قدرت مند با چشمان پشت عینک برای انسان متصور میشود. تصویر این اثر و آنچه آن را به صحنهای جذاب و دیدنی بدل میکند، این نکته است که تنها شخصی که شکل صورت سوژه را رویت کرده است، خود الهام از سر زمین افغانستان الهام گرفته بر اساس مستندات موجود، تصویر بر مبنای اتفاقات در ذهن ادیب آیین چیدمان ثبت شده است و سپس نقاشی شده؛ بنابراین میتوان صحنههای قبل و بعد از ثبت اثر را نیز متصور شد؛ اثر ادیب آیین با مدل و یا لحظهای که برای توجیه مدل از ژست نمادین مورد انتظار، بیان تصویری میان آنها شکل گرفته و سپس روی خود را در آینده به سمت تاریکی برگردانده و و افیون را در ذهن اش بازنگری گردیده. ادیب آیین نیتی از شناساندن افیون به مخاطب دارد، تنها در لحظهی گذشته و لحظهی بعد از خلق اثر است که احتمال بازی بر سر افیون و آشکار شدن چهره وجود دارد، و در لحظهی پیش روی مخاطب است.
در اثر فوق، با پیکرهای مواجه هستیم که با نمایدن قدرت، مانع از خوانش ترکیب صورت انسان و حیوان توسط مخاطب شده و صراحت تصویر را از آن گرفته و در عوض، با جلوهی رنگهای مختلف و نور و درخشش زرد و خشخاش ها به روی شاخ های گاو آویز نشان داده است و خیرهکنندهی آن سعی در جذب مخاطب دارد. مورد دیگر و آنچه مخاطب را با خود به اعماق آن میکشاند، ژست سوژه است که به پونکتوم و نقطهی غیرقابل فراموش تصویر بدل گشته است؛ سر افیون، صورت نهان و سوژهی پنهانی است که افیون به آن نرسیده و محو تماشای آن شده است.
هیچ چیز از آنچه بیرون کادر در جریان است بر ما روشن نیست، تنها زمینهای رنگی و انتزاعی سوژهای غرق در رنگ را می بینیم. چشم جستجوگر مخاطب مستقیم کادر با شاخ های که قدرتمند و مورب بر روی کره زمین ستون شده است به کادر ورود کرده، اندکی غرق جزییات گیرای اناتومی شده و در نهایت با سر افیون به وسط از کادر هدایت میشود و با سوالی بیپاسخ به درون کادر بازمیگردد و ناکام از یافتن جواب، مجدد غرق در پرداخت ماهرانه و جزییات چشمگیر سر افیون و شاخ سوژه میشود؛ گویی نقاش با این کار از رمزگشایی و دادن پاسخ سرراست به ناظر خود طفره رفته و پرداخت استادانه را به عنوان عاملی برای جلب توجه و عدم توجه مخاطب به رخداد بیرون از کادر به کار بسته است.
در مطالعهی آثار رنگین ادیب آیین با نقاشیهای دیگری تحت عنوان اناب آشنا میشویم که او را در سنین پایینتر (حدود دو سال پیش از اثر مورد بحث) تصویر کرده است. در این آثار با اثر انتزاعی در حالی که متفاوت مواجه هستیم. همانند آثاری از این دست، ادیب آیین در اطلس خود صفحاتی را به عکسهای افیون در زوایای مختلف تخصیص داده است که در میان آنها عکس اصلی اثر مورد بحث ما نیز وجود دارد.
از نکات قابل بررسی در خصوص این اثر، شکلگیری همزمان آن با نقاشی مواجهه یک است. صحنهای که حضور مرگ و یاس در آن موج میزند و اثری از زندگی و امید در آن نمیتوان یافت. در مقابل، در نقاشی افیون ، روح زندگی، گرمای خانه و امنیت را (با وجود ناشناخته ماندن فضا) با اندک نگاهی میتوان دریافت کرد. در اینجا میتوان به لحن متفاوت ادیب آیین در برخورد با موضوعات مختلف پی برد.
تحلیل نشانه شناختی فریدالله ادیب آیین مرکز پژوهشگر هنر نشانه شناسی شرقی و غربی میباشد، میتوان به گروههایی مجزا با بیان و زبانی کاملا متفاوت تقسیم کرد؛ از آثار عکس–نقاشی گرفته تا نقاشیهای آبستره و همچنین چشماندازهایی از مناظر بکر و بدیع. ادیب آیین با استفاده از بیانهای مختلف هنری همواره راه نقد را به آثار خود باز میگذارد. عکس-نقاشی واژهای است که در مورد بخشی از آثار نقاشی ادیب آیین که بر مبنای عکس کار شدهاند، در وبسایت های خبری از وی استفاده میشود. این گروه از آثار که برگرفته از عکسهایی با موضوعات متنوع هستند، مخاطب را با دو رسانهی نقاشی و عکس به طور همزمان مواجه میسازند. افیون نام یکی از مشهورترین نقاشیهای رنگین ادیب آیین است که در سال ۱۳۹۸ هجری قمری خلق شده است. این نقاشی که دارای ابعاد ۳۰۰ در ۱۹۰ سانتیمتر است، در کادری افقی و با تکنیک رنگ اکریلیک بر روی بوم اجرا شده است. در این اثر با سر یه گاو مواجه هستیم که با دید مستقیم در بالاتنه، روی از مخاطب بازگردانده است.
زمینهی اثر ناآشنا، تیره و تخت است و این سادگی و تخت بودن برای ایجاد تاکید بیشتر بر سوژه پدید آمده است. صورت افیون قابل رویت نیست و تنها بخشی از قوس گونه و گردن او به چشم میخورد؛ گیسوان او در پایین سرش جمع شده و گویی نوری از بالاسر بر آن تابیده است که درخشندگی و روشنی آن را دوچندان کرده است. سوژه سر افیون راحتی ساده و صورتی رنگی چیزی شبیه به انسان و حیوان در و کلاهدار آهنی خود بر سر کرده است؛ سنگینی بالاسر افیون بر روی دو شاخ او که عریضتر از پهنای شاخ باز شده افتاده است وآویز است. وجود خط زمینهای در حد فاصل میان هر دو سمت در تصویر افیون، میتواند نشان از نشستن او بر روی کره زمین باشد. هدف از نشستن سوژه بر ما مشخص نیست؛ ممکن است دستور ذهن باشد و یا چیزی توجه ما را به خود جلب کرده و در همان لحظهی مطلوب اثر ثبت شده است.
افیون ، با جزئیات نقاشی شده است. او همانند نمای کلوزآپ، در فاصلهی کمی از سطح نقاشی نشسته است. این نقاشی را نمیتوان پرترهای از افیون نامید، چراکه اطلاعات کمی در مورد او به ما ارائه میدهد. ادیب آیین نقاشی از خشاش را در حالی که روی از ما آورده و صورتش با چهره گاو نماد قدرت است انتخاب کرده است و در عوض، تاکید و تمرکز بسیاری بر روی نقوش عینک لکه های قرمز، و سیاه و صورتی ژاکت و شاخ و سر آهنین جمع شده در پشت سرش گذاشته است. ادیب آیین با تضعیف وجههی نقاشانه و بازنمایانه، به ما اثری نمادین وار را ارائه میدهد؛ نقاشی که به صورت قراردادی روی در روی به مخاطب کرده است. و کره زمین را در دو نمی کره زمین را در شاخ سر گاو،بازسازی دوبارهی گروهی از نقاشیهای آبسترهای است که ادیب آیین پیش از این خلق کرده است.
اسلوب نشانهشناسی تصویری رولان بارت در برگیرندهی پیام صریح و مفاهیم ضمنی تصویر، ژست، اسطوره، استودیوم و پونکتوم نمادین، تضاد میان لذت و حظ، نام اشخاص و نظام قدرت در مد جهان خشخاش و قدرت است.
از نظر نظام جهان بینی، سوژه نمادین راحت قدرت دارد؛ سر گاو به رنگ کلاه سرباز آهنینی و سفید که روی آن چیزی شبیه به روبدوشامبر با دنبالهی بلند و تا خورده(که بر روی کره زمین و مقابل دست چپ یه فرد با لباس سفید قابل رویت است) پوشیده شده است. گویی تصور در فضای راحت و دنج خانه این تصویر را ثبت کرده است. و در سمت راست نیر مردی با لباس سفید است و هر دوی این چپ و راست دو فرد در سر افیون نقاشی شده است و در پیشانی افیون فردی در حال مطالعه است و سرمای محیط مدلول؛ بر اساس نوع پوشش سوژه میتوان تا حدی به طبقهی اجتماعی وی پی برد؛ پوشیدن روبدوشامبر در همانند آنچه در فیلمها به صورت امری قراردادی بدل شده است، نشان از آسایش، راحتی و رفاه دارد. از نظر وضعیت قرارگیری سوژه در تصویر، همچون تابلوی خواننده، در اینجا با سوژهای در مرکز کادر که نوری مستقیم بر آن تابانده شده مواجه هستیم که در تضاد با پسزمینهی تیره، به حالتی معصوم، روحانی و درخشان درآمده است.
جهت بالاتنهی سوژه به سمت نور است و چرخش سر او رو به تاریکی پشت سر؛ تاریکی و ظلمات گنگی که همواره نشان از گمراهی و مفاهیمی اینچنینی دارد. گویی سوژه خود را از تاریکی به سمت نور کشانده است و حال برای نگریستن به آنچه از سرگذرانیده با چرخشی به عقب نظاره میکند و در ادامه همچنان قصد حرکت به سوی نور را دارد.
حمید طاهر زاده
انتهای پیام/*