پایگاه خبری احوال نیوز به نقل از مجله فارس پلاس، : از آنهایی است که خانه دلش در و تاقچه و پستو ندارد. خودش میگوید به سان حافظ همه چیز را فاش میگوید و از گفتهاش هم دلشاد است، چون در دلش جز اهل بیت پیامبر (ص) صاحبخانه ای نیست که نیست. محمد مهدی همایونی حالا ۷۷ سال دارد و به جرگه سالخوردگان پیوسته اما دلش در تب و تاب گفتن و نوشتن از حماسه عاشورا جوان تر از این حرفها می زند. در خواندن غزلهای عاشورایی بخیل نیست. هر چه به ذهن باریک بینش میرسد را رسا و بلند میخواند. میگوید اساتیدش سفارش داشتهاند وقتی از اهل بیت میخواند صدایش را رها کند، جوری که انگار نعمتی در آستین دارد و میخواهد از این کلاه نمدی هم نصیب دیگران شود.
دوات و مرکب و قلم پدرم در خدمت اهل بیت بود
گذر روزگار صورت مهربانش را هاشور زده است. وقتی حرف از تیره و تبار هنرمندش میشود، با چشمهایی که رفته رفته میزبان اشکهای دلتنگی میشود ما را به شنیدن نخستین خاطرههایی که از پدرش استاد غلامحسین همایونی دارد دعوت میکند: «پدرم اهل سحر بود. هم ایشان و هم پدربزرگم استاد محمد طاهر همایونی معروف به کاتب همایون، اصراری به بیدار کردن ما برای نماز صبح نداشتند. باورشان این بود که بچهها با دیدن رفتارهای والدینشان دنباله رو آنها میشوند. این بود که همیشه پیش از طلوع خورشید بیدار بودند و همین درسی بود برای یک عمر زندگی.» استاد همایونی هنوز صدای کشیده شدن قلم بر برگهای روغنی و بوی لیقه مرکب خورده بساط خطاطی پدرش را به خاطر میآورد: «ایشان وقتی میخواستند با خط خوششان آیات قرآن و احادیث و شعرهای مدح و منقبت را بنویسند خودشان را به وضو مطهر میکردند. میگفتند کسی که وضو دارد محل توجه ملائک است و همین به کارش راستی و درستی میدهد.»
حاج محمدمهدی هرچند در خوشنویسی بهره از پدر و پدربزرگ دارد، اما به انتخاب خودش پا در عرصه شعرآئینی گذاشته است: «پدربزرگم کاتب همایون شاگرد میرزا غلامرضا اصفهانی از خوشنویسان برجسته معاصر بود و آثار برجسته ای در زمینه خوشنویسی از خود بجا گذاشت. مثل نسخه خطی کتاب دانشوران ناصری که در ۲۰ جلد به خط او تحریر شده است. پدرم غلامحسین همایونی هم در تمام عمر ۸۴ سالهاش جز برای ائمه اطهار (ع) قلم نزد و تمام عمر، اشعار آئینی و مذهبی را تحریر کرد. علاقه او به اشعار آئینی باعث شد زندگی من هم با اشعار مرثیههایی که در مدح و منقبت ائمه اطهار (ع) بود گره بخورد. تمرین خوشنویسی در خدمت پدر باعث میشد با وزن و محتوای اشعار آشنا شوم و به ذوق و قریحه شاعریام پی ببرم. اشعاری که دلم میخواست تنها در مدح و رسای ائمه اطهار بسرایم و همین سرنوشت من شد و چه مبارک پیشانی نوشتی است این.»
دستگیری به جرم سرودن اشعار انقلابی
آشنایی با حماسه و شور حسینی بود که از محمد مهدی همایونی شاعری انقلابی ساخت: «سالهای آخر دهه ۴۰ بود. امام(ره) در تبعید بودند اما مرتب با اعلامیههایی که از ایشان منتشر میشد در جریان آخرین سخنرانیها و رهنمونهایشان قرار میگرفتیم. آن زمان در همدان زندگی میکردم. وقتی شبنامه های امام(ره) در مساجد توزیع میشد با خط خوش از روی آن مینوشتم و به مدرسه دارالفنون میبردم. مرید امام بودم و برایشان شعر میسرودم. دبیرستانیها این شعرها را به سرعت حفظ میشدند و تکرار میکردند. سال ۵۱ بود که توسط ماموران ساواک در همدان دستگیر شدم. بعد از مدتی آزادم کردند اما تحت نظر بودم. این شد که تصمیم گرفتم به تهران بیایم و از آن زمان تا به حال پایتخت نشین شدم.»
نام بعضی نفرات روشنم میدارد
حاج محمدمهدی همایونی میگوید آشنایی با اساتیدی که روزگار برای دوباره زادن آنها عقیم به نظر میرسد ثروت و موهبت زندگیاش بوده است: «من مدتی مستأجر استاد بنام و مشهور درس اخلاق حاج اسماعیل دولابی بودم. از دل صاف و بزرگ این مرد خدا هر چه بگویم کم گفتهام.ایشان نه که استاد اخلاق بلکه تجسم عملی اخلاق وکردار اسلام ناب محمدی بود. مردم دسته به دسته به خانه باصفای جمع و جورش میآمدند. نمیدانید در دل آنها صاحب چه عزت و احترامی بود. همه اینها را به خاطر خضوع خلوص نیتش داشت. خدا خواست که چند سالی همسایه ایشان باشم. پای منبرش درسهایی گرفتم که آنها را در هیچ کتاب و مکتب و فرقه ای پیدا نمیکنید. گفتار ایشان کیمیا بود و کردارشان بی بروبرگرد دل را میبرد.»
استاد همایونی تک به تک نام اساتید پر آوازهاش را میبرد و میگوید حتی نام و یاد آنها به قول نیما دلش را روشن میدارد: «آیت الله دستغیب، حاج اسماعیل ولی خانی متخلص به طالع، حاج نادعلی کربلایی، ژولیده نیشاوری، مهدی تعجبی متخلص به آواره همدانی از اساتیدی بودند که پای منبر آنها نکتهها آموختهام.»
او از استاد نادعلی کربلایی خاطرههای زیادی دارد. حب به اهل بیت دلهای آنان را به هم نزدیک میکرد. طوری که استاد نادعلی همیشه محمد مهدی را با لفظ پسرم خطاب میکرده است. همایونی از خاطرههای هم نشینی با استاد نامدارش میگوید: «سالها پیش به همراه حاج نادعلی برای ملاقات با یکی از شعرای آئینی اهل مشهد به نام مجاور مشهدی، به مشهدالرضا(ع) رفتیم. پیش از هر کاری به پیشنهاد استاد برای زیارت راهی حرم امام رضا(ع) شدیم. به حرم که رسیدم گفتم: استاد در حرم بسته. حاج نادعلی هم در جواب گفت: پسرم در حرم بسته، در کرم که نبسته. این درس حاج نادعلی در خاطرم ماند. ۲۰ سال بعد در روز ولادت حضرت امام رضا(ع) از تلوزیون چشمم به پنجره فولاد صحن حرم افتاد، به یاد آن روز این ابیات را سرودم: ما را به سویت دست نیاز است رضا/آئیم حرمت که جای راز است رضا/گر بسته بود درب حرم ساعاتی/درب کرمت همیشه باز است رضا… وقتی این شعر را برای حاج نادعلی کربلایی خواندم چشمهایش به اشک نشست و پی در پی تشویقم کرد.»
برادران اهل تسنن هم اشک ریختند
با دستهای لرزانش دفتری قدیمی را پیش روی مان باز میکند. بالای برگه ای تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۶۸ دیده میشود و کنار تاریخ نوشته شده روز اربعین حسینی. تمام صفحهها را ابیات شعری که استاد خاطره خوشی از آن دارد پر کرده است: در طول ۸ سال جنگ تحمیلی در مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور حضور داشت و اشعار زیادی هم در جبههها سرودم. مدتی در مناطق عملیاتی غرب و کردستان در لشکر ۲۸ سنندج حضور داشتم. روز اربعین بود و بعد از نماز ظهر حال غریبی داشتم. کنار دریاچه مریوان رفتم و تا چشمم به آب زلال دریاچه افتاد بی اختیار اشک ریختم و شعری درباره بسته شدن آب به روی یاران امام نوشتم. سرهنگ دادبین که از طبع شعرم باخبر بود و مسئولیت فرماندهی لشکر ۲۸ سنندج را به عهده داشت تا نگاهش به حال نزارم افتاد، خواست شعرم را برایش بخوانم. او هم با شنیدن آن ابیات منقلب شد. عصر آن روز وقتی برای مراسم عزاداری به خانه نماینده حضرت امام (ره) به سنندج رفتیم، در حضور جمعیت رزمندگان و اهل تسنن باز هم از من خواست شعر دریا را برای حاضران بخوانم. حاج آقا موسوی هم که نماینده امام (ره) بود، کنجکاو شد و گفت: اینجا همه دلها یکی است، شعرت را بخوان. من هم پشت تریبون رفتم و این ابیات را خواندم…
گفتم به آب دریا محزون و دلشکسته
از چه به کربلا شد پیوسته آب بسته
امواج او بدادی بر من چنین جوابم
من هم از این قضیه محزون و دل کبابم
آبی که بود مهر نور دل پیمبر
گو از چه رو ندادند بر نور چشم حیدر…
حتی براداران اهل تسنن هم وقتی شعر میخواندم، اشک میریختند. این شعر هنوز هم که هنوز است حال دلم را منقلب میکند. به گفته رفقای هم هیئتی استاد معروفترین شعر او که دهان به دهان بین عاشقان مکتب حسینی چرخیده این ابیات است:
این بزم عاشقان و این خانه حسین است
میعاد عارفان و غمخانه حسین است
هرکس قدم گذارد از روی صدق اینجا
شاگرد مکتب عشق پروانه حسین است
هرکس که در عزایش گرید ز روی اخلاص
مست شراب عشق از خم خانه حسین است
خواهی اگر بدانی ای دل مقام عاشق
گلزار هر شهیدی گلخانه حسین است
عاشق به راه معشوق پرواز جان ندارد
چون عاشق حقیقی دیوانه حسین است
هر کسی به دل ندارد عشق حسین و آلش
او از اوان خلقت بیگانه حسین است
ای دل شفای دردت در تربت حسین جو
زیرا دوا و درمان در خانه حسین است
محکم بگیر همایون دامان اطهرش را
زیرا شفا به دست جانانه حسین است
از من میپرسند این شعر مال کیست
حاج اسماعیل خطیب از ذاکران بنام کانون مداحان شرق تهران به حساب میآید. او سالهاست دل به سرودههای استاد همایونی داده و هر سال پیش از آغاز ماه محرم سراغ از اشعار تازه اومی گیرد. او ویژگی شعرهای همایونی را در محتوای آنها میداند: «متاسفانه در سالهای گذشته کمتر به اشعار نوحهها توجه شده است. این درحالی است که ما باید نوحه را به عنوان ابزاری برای شناساندن حماسه امام حسین (ع) و یارانشان در نظر بگیریم. هر چه این اشعار پرمغز تر باشند مخاطبان بیشتری را به خود جلب میکند. اشعار استادم جناب همایونی این ویژگی را دارد؛ و این خصوصیت وامدار مطالعه زیاد ایشان است.»
خطیب میگوید هر بار در مجالس عزاداری اشعار ایشان را میخواند جوانها سراغش را میگیرند واز او میپرسند این اشعار متعلق به کیست: «به نظرم همین امر نشان میدهد که استاد با وجود این که پا به سن گذاشتهاند به خوبی از طریق همین شعرها با مخاطبانشان ارتباط برقرار میکنند و این از صفای باطن او خبر میدهد.»
راز سادگی آقای شاعر
حاج محمود کاظمی رییس کانون مداحان شرق تهران سالها دمخور اشعار عاشورایی استاد محمدمهدی همایونی بوده است و به ساده زیستی او شهادت میدهد: «سالهای زیادی از آشنایی من با این استاد فرهیخته میگذرد. ایشان به معنای واقعی تابع منش و مرام حضرت علی (ع) است و در ساده زیستی به اشان اقتدا میکند. همین ویژگی تأثیر زیادی در سرایش اشعار ایشان داشته است. همه میدانند که ایشان از به کار بردن کلمات ثقیل در اشعارشان پرهیز دارند. حرفشان هم این است که اگرمداحی خواست این اشعار را در هیئتی بخواند نوجوانها هم باید با آن ارتباط برقرار کند و دلشان برای اهل بیت تکانی بخورد. استاد همایونی هیچ گاه به دنبال اسم و زسم و مطرح کردن خودشان نبودند و همین رفتار ایشان شاهدی برای این مدعاست.»
فارس
انتهای پیام/*