اجتماعی استان اصفهان تصاویر چندر رسانه دسته‌بندی نشده دین و اندیشه فرهنگ و هنر مرکزی یادداشت/مقاله/گفتگو/مصاحبه

روانشناسی تربیتی راهی برای نجات انسان از جهان پرخاشگر و بد اخلاق/ دکتر مهرناز آزاد ،شاعر،نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی

روانشناسی تربیتی راهی برای نجات انسان از جهان پرخاشگر و بد اخلاق

دکتر مهرناز آزاد

پایگاه خبری احوال نیوز؛ دکتر مهرناز آزاد ،شاعر،نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی ،  در ارتباط با اینکه، روانشناسی تربیتی راهی برای نجات انسان از جهان پرخاشگر و بد اخلاق است، بیان نمود:

امروزه جهانی را تجربه می کنیم که با سرعت در شیب پرخاشگری و بد اخلاقی و خشونت قرار گرفته است و آمار این جرایم روز به روز در حال افزایش است. سامان دادن به چنین جهانی کاربسیار سختی است و به همین دلیل این روز ها به شدت نیاز به متخصصان حوزه روانشناسی تربیتی در جامعه احساس می شود.

اما ،روانشناسی تربیتی چیست و چگونه می تواند در این مسیر به جهان خشونت کشیده کمک کند؟ روانشناسی تربیتی، دانش ارزیابی و رسیدن به عملکردها و رفتارها و همچنین تفکرات ذهنی است. بحثی بسیار پیچیده در رابطه با تعریف فوق موجود است که اصل آن از علم روانشناسی بزرگان روانشناس برگرفته می شود.

برای مثال :بوروس فردریک اسکینر [B. F. Skinner] که به او رهبر رفتارگرایی نیز می گویند،  فلسفه خود را “رفتارگرایی  رادیکال” نامید و می‌گفت که مفهوم اراده آزاد صرفا یک توهم است. در عوض باور داشت که تمام رفتارهای انسان نتیجه شرطی‌سازی است. او را با این موارد می‌شناسیم: *شرطی‌سازی عامل – * برنامه‌های تقویت – *جعبه اسکینر -*ضبط کننده تجمعی -*رفتارگرایی افراطی

تا قبل از تئوری رشد روانشناختی ژان پیاژه [Jean Piaget، کودکان اغلب به عنوان بزرگسالان کوچک تصور می‌شدند. پیاژه پیشنهاد داد که طرز فکر کودکان با بزرگسالان تفاوت اساسی دارد. نظریه او اثر مهمی در ظهور روانشناسی رشد به عنوان یک زیرشاخه روانشناسی داشت.
آلبرت انیشتین مشاهدات پیاژه در مورد رشد فکری و فرآیندهای فکری کودکان را اینطور توصیف کرده است: “کشفی بسیار ساده که فقط یک نابغه می‌توانست به آن فکر کند.”

زیگموند فروید [Sigmund Freud] که بنیانگذار علم روانکاوی است و خیلی از ما وقتی اسم روانشناسی به میان می‌آید، به یاد او می‌افتیم. از این عقیده حمایت کرد که همه بیماری‌های روانی دلایل فیزیولوژیکی ندارد. همچنین شواهدی از تأثیر تفاوت فرهنگی بر روانشناسی و رفتار ارائه داد. کارهای او به درک ما از رشد انسانی، شخصیت، روانشناسی بالینی و روانشناسی غیر طبیعی کمک کرد.
نظریه‌های فروید همان قدر که بسیار تاثیرگذار بودند، مورد انتقاد هم قرار گرفته و همچنان هم مورد نقد قرار می‌گیرند. با این حال اندیشه‌های او جای خود را در افکار و فرهنگ ما محکم کرده اند، برای مثال به کلمات “سرکوب”، “انکار” و “لغزش فرویدی” فکر کنید.

آلبرت بندورا [Albert Bandura] که طراح آزمایش عروسک بوبو بود و هنوز هم زنده و یکی از بزرگترین روانشناسان جهان به شمار می رود است، بخشی از انقلاب شناختی اواخر ۱۹۶۰ به حساب می‌آید. آلبرت بندورا بیشتر بخاطر کار در زمینه های زیر به شهرت رسید:

مطالعات عروسک Bobo – یادگیری بصری – خود کارآمدی – نظریه یادگیری اجتماعی

بندورا در کتاب خود با عنوان “نظریه یادگیری اجتماعی” در سال ۱۹۷۷ توضیح داد: “یادگیری بسیار پر زحمت خواهد بود، لازم به ذکر خطرناک نیست، اگر مردم مجبور باشند فقط به تأثیر اقدامات خود اعتماد کنند تا به آنها اطلاع دهند که چه کاری انجام دهند.”

حتما برایتان پیش آمده که دو عقیده متضاد داشته باشید و بابت این مسئله احساس ناراحتی کنید؛ مثلا سیگار بکشید در حالی که می‌دانید برای سلامت شما مضر است. به این حالت ناهماهنگی شناختی گفته می‌شود و یکی از حوزه‌های تحقیق لئون فستینگر [Leon Festinger] است.
او همچنین نظریات مقایسه اجتماعی را برای توضیح تاثیرگذاری شرایط اجتماعی بر رفتار افراد توسعه داد. نظریه او می‌گوید:شما ایده‌های خود را با مقایسه آن‌ها با آنچه دیگران باور دارند، ارزیابی می‌کنید و به احتمال زیاد به دنبال افراد دیگری هستید که عقاید و ارزش‌های شما را دارند.

ویلیام جیمز [William James] پدر روانشناسی آمریکا نیز آموزه ها ونوشته ای فیلسوفانه ای داشت که کمک بسیار موثری به ایجاد رشته روانشناسی نمود. از جمله دستاوردهای بسیار او انتشار متن ۱۲۰۰ صفحه ای “اصول روانشناسی” بود که به سرعت در این زمینه به یک اثر کلاسیک تبدیل شد. “هنر خردمند بودن، هنر دانستن چیزی است که باید از آن غافل شد.”
او همچنان به خاطر موارد زیر پدر روانشناسی آمریکا خوانده می‌شود: کارکردگرایی – نظریه احساس جیمز لانگ – عمل گرایی (پراگماتیسم)

ایوان پاولف [Ivan Pavlov] برنده نوبل فیزیولوژی یک فیزیولوژیست روسی بود که به دلیل کشف شرطی سازی کلاسیک در روانشناسی شناخته شده است. او داشت سیستم هضم سگ‌ها را بررسی می‌کرد که متوجه شد نه تنها با ارائه غذا که با دیدن کت سفید دستیارش نیز، بزاق ترشح می‌شد. اینجا بود که او متوجه پاسخ شرطی شد. تحقیقات او در مورد رفلکس‌های شرطی و شرطی سازی کلاسیک بر افزایش رفتارگرایی در روانشناسی تأثیر گذاشت. روش‌های آزمایشی پاولوف کمک کرد تا روانشناسی از درون‌نگری و ارزیابی‌های ذهنی به سمت اندازه‌گیری عینی رفتار حرکت کند.

کارل راجرز [Carl Rogers] بر پتانسیل انسانی تأکید کرد که تأثیر زیادی بر روانشناسی و آموزش داشت. وی با درمان مشتری مدار خود که در درمان نیز تأثیر بسزایی داشت به یکی از مهمترین متفکران اومانیست تبدیل شد. همچنین یکی از نظریه‌پردازان معروف شخصیت است.
دخترش، ناتالی راجرز، او را اینگونه توصیف کرد: “الگویی برای دلسوزی و آرمان‌های دموکراتیک در زندگی خودش و کارش به عنوان مربی، نویسنده و درمانگر”

اریک اریکسون [Erik Erikson] بیشتر به خاطر نظریه مشهور خود در مورد رشد روانشناختی و مفهوم “بحران هویت” شناخته شده است. نظریه های وی تحول مهمی در تفکر در مورد شخصیت به وجود آورد. او به جای اینکه به سادگی به حوادث اولیه کودکی بپردازد، به چگونگی تأثیرات اجتماعی در شخصیت‌های ما در کل طول عمر می‌پردازد.
“امید هم اولین و هم ضروری ترین فضیلت ذاتی وضعیت زنده بودن است. اگر قرار است زندگی پایدار باشد باید امید بماند ، حتی در جایی که اعتماد به نفس زخمی شده باشد و اعتماد بهم بخورد.

لو ویگوتسکی[Lev Vygotsky] معاصر برخی از روانشناسان مشهورتر از جمله پیاژه، فروید، اسکینر و پاولف بود اما کار وی در طول زندگی هرگز به برجستگی کارآنها نرسید. چون تا همین اواخر کارهایش برای دنیای غرب غیرقابل دسترسی بود.دنوشته های او در دهه های اخیر در زمینه‌های روانشناسی تربیتی و رشد کودک بسیار تأثیرگذار بوده است. در حالی که مرگ زودرس وی در ۳۸ سالگی فعالیت وی را متوقف کرد اما به یکی از روانشناسان قرن بیستم که بیشتر از همه مورد استناد قرار گرفت تبدیل شد.

بنابراین با وجود نظریه های فراوان در علم روانشناسی ، اگر بخواهیم این علم را تعریف کنیم باید گفت : روانشناسی زیر شاخه ها و یا گرایش های زیادی را داراست و نشان دهنده آن است که از اهمیت ویژه ای برخورداراست. هدف روان شناسی، توجه به رفتارهای انسان ها با شخصیت ورفتارهای متفاوت درسنین متفاوت است .
روانشناسان برای شناخت هر یک از این رفتارها و درک انسان هایی که این رفتارهارا از خود بروز می دهند ، باید ابتدا به درک شخصیت آنها برسند و سپس روی رفتارهای آنها متمرکز شوند. پس ازاین آسیب شناسی ، می توانند به درمان روان آنها بپردازند.

بنابراین دانش روانشناسی می تواند برروی تمام مراحل زندگی انسان تاثیر گذاشته و قفس یک فرد در هم شکسته را به جهانی پر از زندگی تبدیل کند. همچنین روانشناسی قادراست با اقدامات دلسوزانه ومتعهدانه ، به تغییر تفکرات ورفتار فرد بیمار بینجامدو جهان را از بی رحمی وخشونت نجات دهد.

دانشجویانی که دراین رشته تحصیل وتحقیق می کنند علاوه براینکه باید افرادی باهوش باشند تا بتوانند با استفاده از مهارت هایی که کسب نموده اند ، ذهن بیماران خود را خوانده و پی به مسایل آن ها ببرند باید متعهد ودلسوز بوده و در برطرف کردن مشکلات آنها بهترین راه حل ها را پیشنهاد دهند و با کمک گرفتن از دانش نظریه پردازان بزرگ روانشناسی جهان به بهداشت روانی افراد کمک کنند.

علاوه براین از آنجایی که روانشناسی ترتیبی آن دسته از بررسی های روانی است که دقیقا به تعلیم و تربیت افراد گمک‌می کند و در واقع مجموعه اطلاعات روان شناسی و تربیتی است و اهداف آن ، شامل مواردی همچون ؛ آماده سازی و یا بدست آوردن اطلاعات درباره شناخت علمی یا کاربردی است و اساس آن، درک و شناسایی فرآیند هایی است که برای آموزش تاثیر گذار مورد استفاده قرار می گیرد. و مواردی مثل رشد و کامل شدن و توانایی شناخت و درک (مهارت و توانایی در انتخاب و درک درست مسایل ) می پردازد.
محققانی را می طلبد که باید به درستی بدانند مطالب و دانشی که آموخته اند و مهارت هایی که کسب کرده اند تا چه اندازه می تواند به کمک انسان آسیب دیده وخشونت چشیده بیاید. چه آن گروه که بیمارگونه این خشونت را به جامعه تزریق می کنند و چه آن گروه که گرفتار این خشونت ها می شوند.

بنابراین همانطور که در ابتدای این مقاله به نظریات تعدادی از روانشناسان بزرگ جهان اشاره شد ، دیدیم که روان شناسی تربیتی ، دارای  نظریه های بسیار فراوانی است که یقینا با بررسی وپژوهش بیشتر آنها ، یک پژوهشگر حوزه روانشناسی می تواتد با پرداختن به آنها ، کمک موثری برای بیماران خود باشد.
کلام آخر؛
رشته روان شناسی تربیتی وابسته به دانش فلسفی و آزمایشگاهی است و هدف اصلی آن یادگیری راه های تربیتی و روانی و استفاده از آنها برای درمان بیمارانی است که از کودکی در تربیت دچار آسیب شده اند.
به زبانی ساده تر زمینه اصلی روان شناسان تربیتی : – بررسی روش های یادگیری  – پرورش امکانات تربیتی و روانی  – بررسی راه های آموزشی یادگیری – مشخص کردن هدف های آموزشی – مشخص سازی خصوصیت یادگیرندگان است.
این گروه روانشناسان پس از گذراندن دوره های تخصصی تربیتی می توانند با حضور در مراکز مشاوره ، آموزش و پرورش ، دفاتر مشاوره و همچنین کار در مهدکودک ها در پایین آوردن آسیب های اجتماعی ناشی از بد رفتاری و خشونت نقش بسیار مهمی را در جامعه ایفا کنند.
امیدواریم به کمک روانشناسان تربیتی ومشاوره با این متخصصان ، هم خود و هم خانواده خود را، همچنین کودکان و نوجوانانمان را قبل از رسیدن به آسیب های روانی دریابیم و آنها را در مقابل این خطرات روانی غیر قابل جبران بیمه کنیم.

مهرناز آزاد

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x