اجتماعی استان اصفهان دسته‌بندی نشده دین و اندیشه فرهنگ و هنر مرکزی یادداشت/مقاله/گفتگو/مصاحبه

دکتر مهرناز آزاد / پیش از آنکه دیر شود

پیش از آنکه دیر شود

پایگاه خبری احوال نیوز؛ دکتر مهرناز آزاد؛ شاعر،نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در مورد انگاره سازی هوشمندانه در رسانه های داخلی و تولید محتوای جذاب و موثر و راهها ی رسیدن به تاثیرات عمیق فرهنگی بر روی جوانان و نسل جدید با استفاده از سواد رسانه ای گفت:

پیش از آنکه دومینوها آنقدر عظیم‌شوند که همچون کوه یخ کیلومترها زیر آب باشند و ما حتی توان نزدیک شدن به آنها را نداشته باشیم و خطر کردن برای فروپاشی شان بیشتر به رویایی شبیه باشد تا واقعیت، پیش از آنکه انگاره ها آنقدر لایه دار شوند که دیگر هیچ باوری به گردشان هم نرسد باید کاری کرد.

آتش نمرود به معجزه نیاز دارد و معجزه، عصای موسی می خواهد و ید بیضا. امروز درست وسط میدان هستیم باید بجنگیم و باید ببریم زیرا نوش دارو پس از مرگ سهراب به هیچ کارمان نخواهد آمد.

گذشته بارها به ما ثابت کرده است که برندگان نه آنهایی بوده اند که باهوش ترند و نه آنها که ابزارهای بیشتری دارند، برندگان همیشه آنهایی بوده اند که زودتر شروع کرده اند و با اراده و پشتکار و مستمر پیش رفته اند و به برد باور داشته اند و این باور و پشتکار بوده است که از یک شخصیت، یک‌ ملت یا یک اعتقاد، برنده ساخته است.

بنابراین انگاره سازی و تولید محتوای موثردر رسانه ها برای جوانانی که سال هاست با تصویرسازی های دیگران و تولید محتواهای جذاب  آنها رشد کرده اند و در خود باور ساخته اند و آینده را بر اساس این باورها برای خود طراحی کرده اند راهی  بسیارسخت و جانفرسا پیش روی ما قرارداده است اما  برای خروج از بن بست های پیش رو راهی نداریم جز بالا رفتن و فتح قله هایی که مدت ها پیش دربرابرمان خلق شده اند و امروز دیواری بسیار قطور بین ما ونسل جوان ایجاد کرده اند

 مدت هاست استفاده از سواد رسانه ای به اضافه تکنولوژی، کشورهای حریف را قادر  ساخته  تا برای تضعیف کشورهای هدف با ایجاد انگاره ها از اذهان عمومی به نفع اهداف سودجویانه خود و بهره گیری از حمایت های جامعه هدف درجهت این اهداف استفاده کنند.

امروز  صاحبان رسانه های قدرتمند به خوبی قدرت بی اندازه رسانه را درک نموده و تلاش می کنند آن را درانحصار خود نگهدارند.

 اولین بار”مارشال مک ‌لوهان” سوادرسانه ای را اینگونه به تصویر کشید و برای تعریف آن این واژه ها را بکار برد :

“زمانی که دهکدۀ جهانی تحقق یابد، لازم است انسان‌ها به سواد جدیدی بنام سواد رسانه‌ای دست یابند”

واقعیت هم همین بود. زمانی که رسانه های پیشتاز و قدرتمند جهان  توانستند الویت مردم  سایر کشورها شوند ، فرهنگ تازه ای در چارچوب مرزهای جغرافیایی کشورهای هدف تعریف شد. زیرا فرهنگ را  مردم می سازند و این فرهنگ تحت سلطه سوادرسانه ای کشورهای قدرتمند آرام آرام به مردم تزریق می گردد.

جالب است بدانیم در همان سالهایی که تئوری سواد رسانه‌ای ، توسط “جیمز پاتر”  دردهه‌ های ۱۹۲۰  مطرح شد ، دپارتمان‌ های دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده،  و دانشجویان با تماشای این فیلم ها آنها را مورد تحلیل قرار  دادند و تلاش  کردند سوادرسانه ای خود را افزایش دهند.

سواد رسانه ای، در کانادا به عنوان اولین کشور، به صورت رسمی از طرف نظام آموزش و پرورش پذیرفته و جزء برنامه‌های درسی مدارس گنجانده شد.

 در سال ۱۹۲۹ نیز برای اولین بار در کشور انگلستان شهر لندن گروه  آموزش، از معلمان خواست تا مهارت های خاص،تحلیل و ارزش گذاری فیلم را به دانش‌آموزان بیاموزند. این مسئله پس از سال ۱۹۹۰ نیز در آمریکا به طور جدی مورد توجه قرار گرفت.

به همین دلیل ، کانادا یکی از قویترین جنبش های سواد رسانه‌ای را در دنیا دارد و سازمان “شبکه آگاهی رسانه‌ای” به عنوان سازمانی برجسته در این کشور مستقر و بصورت جدی درحال فعالیت است.

اما در کشور ما آموزش و پیگیری سوادرسانه ای  از اواسط ده هشتاد شمسی آغاز شد و آرام آرام جای خود را در میان کتاب های دانشگاهی بازکرد و از همان سال  اساتید علوم ارتباطات و رسانه تلاش کردند تا می توانند مقالاتی را در این زمینه ترجمه و تألیف نموده و در اختیار دانشجویان قراردهند.

از همان سال ها، نخبگان دانشگاهی نیز که ضرورت سواد رسانه ای را بیش از هر فردی احساس کرده بودند تا سالهای اخیر هم اندیشی ها و همایش های زیادی با موضوع سواد رسانه ای در فرهنگسراها و مدارس کلان شهرهای کشور برگزار نمودند.

با وجود این، به دلیل آنکه  قدمت سواد رسانه ای درکشورهای اروپایی و آمریکا بسیار بیشتر از ماست و زمان اندکی از ورود آن به ایران می گذرد طبیعی است اگر تصور کنیم کشور ما راه بسیار درازی را پیش رو دارد تا بتواند خودش را به آنچه کشورهای پیشرفته دراین زمینه دارند برساند.

انگاره سازی یکی از شیوه های عملیات روانی است که در نبرد رسانه ای از آن استفاده می شود. در این روش، کشورهای مهاجم سعی می کنند با ایجاد تصویری مطلوب از خود، تصویری مخدوش و ناموجه از کشورهای هدف در اذهان مخاطبان ایجاد کنند.

برای این منظور از  تکنیک های مختلفی برای کلیشه سازی و درنهایت انگاره سازی استفاده می کنند. تولید محتواهای دروغ و تصاویر غیر واقعی از اتفاقات واقعی  بخشی از تاکتیک های این جنگ رسانه ای محسوب می‌شود. آنها با استراتژی دروغ سازی کوشش می‌ کنند تا مخاطب مورد نظر، به سمت یک فضای روانی متفاوت با واقعیت اما به ظاهر واقعی سوق داده شود. این فضای درونی باید به گونه‌ای ساخته و پرداخته شود که گروه هدف بدون  مقاومت، در آن فضا قرار گیرد و مفاهیم و علائم انتقالی، مورد قبول و پذیرش او باشد.

کشورهای مهاجم از ناآگاهی  مردم نسبت به تاریخ ، فرهنگ و جغرافیا کشورها حتی کشور خود استفاده نموده و با تولید محتواهایی فریبکارانه  و نسبت دادن  اطلاعات غلط ، اعمال، عیب ها و عادت های ناپسند به فرهنگ و دولت ها ی هدف  که مایل به فروپاشی آنها هستند و با استفاده از تکنولوژی در ایجاد تصاویری که بسیار نزدیک به واقعیت است و توسط ابزارهای معمولی قادر به تشخیص نیستند روی ذهن و ضمیر نا خودآگاه این مردم کارمی کنند.

آنها  علاوه بر سواد رسانه ای ، تکنولوژی و هوش از سادگی و ناآگاهی مردم همچنین ضعف های موجود در دولت های مورد هدف و بزرگ نمایی این ضعف ها در جهت باورمند نمودن بیشتر این تصاویر استفاده می کنند.این کاربسیار هوشمندانه و بصورت یک سناریو برنامه ریزی می شود و با صبر وحوصله و با بردباری پیش می رود.

این دروغ پردازی های تصویری به مرور و با تکرار ابتدا تولید کلیشه درذهن می کند و سپس مارابه انگاره یا یقین می رساند و در صورتی که رسانه بخوبی مدیریت شود، می تواند با برانگیختن واکنش های هیجانی افکار عمومی جامعه هدف را به سمت دلخواه سوق دهد.

امروزه، کمتر خبر، پیام، گزارش یا تحلیلی در رادیوها و تلوزیون های ضد ایرانی پخش می شود که در آن، یک یا چند نارسایی اقتصادی، اجتماعی، اداری و امنیتی در ایران برجسته نشده باشد. برای مثال آنان حتی از حوادث جاده ای یا یک اعتراض بسیار طبیعی کارکنان دولت از وضعیت حقوق و دستمزد  برای پخش ساعت ها برنامه در خصوص ناکارآمدی و بی توجهی دولت سو استفاده می کنند و تلاش می کنند این دولت را تا می توانند درمقابل ملت ضعیف وناکارآمد جلوه دهند.

رواج شایعات  از دیگر طرفندهای این رسانه ها برای پریشان کردن اذهان عمومی و سوق دادن ضمیر نا خوداگاه شهروندان به انگاره سازی و یا باورپذیری است. 

شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن می‌توانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهره‌وری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشه‌دار کنند. بعضاً ممکن است شایعه‌ای به طور فوق‌العاده‌ای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیه‌ها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم پاک کند.

انگاره مجموعه تصاویر ذهنی است  که جنبه های مختلفی از واقعیت دارند

هرچه تصاویر بیشتری راجع به یک موضوع  به ذهن داده شود انگاره های قوی تری ساخته می شوند

این مجموعه تصاویر را سازه حرمی شکلی از دومینوهای پیوسته ایجاد می کند که اگر یکی از این تصاویر ذهنی کم یا جابجا شود این انگاره تخریب شده یا معنایش تغییر می کند.

برای مثال معروف است که همه اصفهانی ها خسیس هستند

 و یا همه شیرازی ها تنبلند

و یا همه لرها افراد ساده ای هستند

این کلیشه ها به مرور و با تکرار حتی استفاده از جوک در اذهان عمومی بصورت انگاره درآمده و تقریبا همه مردم آنها را باور دارند.

اما همین کلیشه ها اگر هنوز به انگاره تبدیل نشده باشند می توانند از طریق تصویرهای ذهنی متفاوت اما قوی تر تخریب و به کلیشه های جدیدی تبدیل شوند 

برای مثال اگر کارمند جدیدی به محل کار شما اضافه شده باشد و دربرخورد اول با شما گرم احوالپرسی نکند یا درجمع گوشه نشینی کند و در مباحث و گفتگوهای جمعی شرکت نکند احتمالا او را فردی مغرور یا متکبر یا حتی نامهربان و بی اخلاق و بی ادب تصور می کنید اما  اگر ناگهان در شرایطی قرار بگیرید که به کسی احتیاج پیدا کنید تا به شما کمک کند و همین فرد اولین کسی باشد که در این کارپیش قدم می شود و مشکل شما را بی منت و سریع حل می کند، تصویری که تا امروز درذهن  از اوساخته بودید خراب  و تصویری جدید  درذهن شما از اوساخته خواهدشد.

 بنابراین،  اساسی ترین کار رسانه انگاره سازی است

رسانه با هوش، دقت، سواد وتکنولوژی قادراست با تصویر سازی های متعدد از یک موضوع انگاره سازی های ذهن ما را ایجاد نماید.

رسانه ها آموخته اند که توان آن را دارند با تصویر سازی های معنی دار و زمان بر و هدف دار  انگاره ها و سازه ها را ایجاد کنند.

آنها می دانند تکرار و تداوم یک تصویر قدرت کلیشه سازی و درنهایت تبدیل شدن به یک انگاره را دارد.

کلیشه را می توان تغییر داد ولی انگاره چون به یک باور تبدیل می شود به سختی قابل تغییر است به همین دلیل تمام تلاش رسانه های خارجی آن است که باورهای ما را تغییر دهند و تغییر باور یعنی تغییر در رفتار و فرهنگ و سبک زندگی، دقیقا همان چیزی که آنها می خواهند.

در واقع آنها از بیرون مرزها با تکنولوژی های موجود در رسانه ها برای ما سبک جدیدی از زندگی طراحی می کنند که می تواند منافع آنها را دردرون مرزهای ما تامین کند و به دلیل ارزشی که این حرکت دارد و برای رسیدن به این مقصود آنها بشدت صبورند وگاه سال ها برروی تغییر این باورها ، روی ساخت بی نقص برنامه های آموزشی و تولید محتوای خود کار می کنند.

حال اگر ما بتوانیم در جوامع کوچک یعنی خانواده ها باورهایی قوی خلق کنیم که قابل تخریب توسط رسانه های دشمن نباشند و رسانه های داخلی نیز بتوانند با تولید محتوایی هدفمند و البته برنامه هایی طولانی مدت به تحکیم این انگاره ها و باورها کمک کنند می توان امیدوار بود که با انتقال این باورها  به جامعه از انگاره های واقعی و فرهنگی خود درجامعه درمقابل کلیشه سازی ها و انگاره های دروغین دشمن  محافظت و دفاع نمود.

یادمان باشد حتی تولیدات داخلی و رسانه های داخلی نیز با عدم توجه به عواقب تولید یک محصول فرهنگی ضعیف و یا تعجیل در ساختار نادرست می توانند عامل ایجاد انگاره های منفی باشند.

درواقع به قولی “گل به خودی زدن” اتفاق می افتد شاید اصلا هدف تولیدات ضعیف داخلی  تخریب بنیادهای فرهنگی نباشد اما درعمل و دراستفاده اشتباه از ابزارها و تولید آنچه نباید و عدم کارشناسی این تولیدات ، خودمان عامل ایجاد انگاره های منفی درجامعه بوده و به نوعی به دشمنانمان کمک می کنیم تا سریع تر دومینوی خود را درذهن مردم  بسازند.

پس یکبار دیگر تاکید می کنم که رسانه های بیگانه  عامدانه مارا تحت تاثیر تولیدات خود قرار می دهند و رفتارهای ما را شناسایی نموده براساس آن با تکنیک های خود تصاویرذهنی را آماده می کنند تا در ابتدا در ما کلیشه سازی و سپس انگاره بسازند و از آنجایی که انگاره نوعی باور عمیق است بازسازی آن هزینه های بسیارسنگینی را دربرخواهد داشت.

به گفته بسیاری از کارشناسان علوم ارتباطات ، هرچه تکنولوژی رسانه ها پیچیده ترباشنداین اتفاق قوی تر می افتدو آنها قادر خواهند بود  ذهن ماراچنان کنترل ومدیریت کنند که فقط آنچه را آن رسانه ها دوست دارند ما ببینیم وباورداشته باشیم.

ژان بودریال” زمانی که هنوز تکنولوژی  رسانه ای تا این حد پیشرفت نکرده بود، گفته بود، اساسا جنگ خلیج فارس اتفاق نیفتاد ویک سازه خبری بیشتر نبود.

همچنین برخی از کارشناسان و محققین علوم ارتباطی معتقدند تمام تلاش شبکه ها یا رسانه های پیشرفته کشورهای مخالف با فرهنگ و ایدئولوژی ما ایجاد تفکرات اومانیسمی در نسل جوان است.

اومانیسم به معنای  عام عبارت است از یک شیوه فکری و عملی که شخصیت انسان و شکوفایی کامل او را بر همه چیز مقدم می‌شمارد.

این معنا از اومانیسم، یکی از مبانی و زیرساخت‌های دنیای جدید به شمار می‌آید.

به عبارت بهتر در عصر جدید یا عصر مدرن اومانیسم به معنای بشرمداری یا انسان‌سالاری نامیده می‌شود. در این دوره مفهوم نفسانی بشر به عنوان مدار و معیار همه امور در نظر گرفته می‌شود. ، در تفکرات اومانیسمی لذت گرایی و استقلال فکری نوجوانان بدون نیاز به همفکری با پدر و مادر ویا اشخاص باتجربه و گرفتن تصمیمات بزرگ زندگی بدون همفکری بادیگران از مهم ترین ویژگی های این طرز تفکر است.

و متاسفانه با اتفاقات اخیر به راحتی می توان فهمید تولید محتوا در شبکه های مختلف جهانی که هدف آنها آسیب رساندن به اساس و پایه های فرهنگی جامعه ماست و تقویت تفکرات اومانیستی ‌که سالها وقت و برنامه ریزی و نیروی انسانی و تکنولوژی را سرمایه نموده خیلی هم ناموفق نبوده است.

ازدواج های بدون مشورت با والدین ، ازدواج های سفید ، جدا شدن ناگهانی دختران و پسران از چهارچوب خانواده و ایجاد زندگی مجردی ومستقل ، بالا رفتن آمار طلاق  ، خودکشی ها ، دیگر کشی ها، افزایش خشونت و خروج جوانان از اخلاق مداری همه و همه تاثیرات برنامه های طولانی مدتی است که با فیلم های سینمایی ، کارتون ها باشخصیت های اومانیستی، برنامه های مستند کارشناسی شده ، گفتگوها و …… جوانان را به سمت انگاره هایی هدایت می کنند که در هیچ گوشه ای از فرهنگ ایران اسلامی جایی ندارد اما جوانان آن ها را می پذیرند ، باور می کنند و حامی و مریدشان می شوند.

بنابراین اگر می خواهیم چیزی را در ذهن فرزندانمان به باور تبدیل ‌کنیم یا به تعبیری انگاره های ذهنی آنها را پیش از آنکه دیگران بسازند ما بسازیم بایدآنها را درفیلم ها وسریال ها و تولید محتواهای رسانه ای خود با جذابیت تمام و با صبوری وارد کنیم.

تولیدات رسانه ای ما باید عالی عمل کنند

برای اینکارلازم است که تلاش کنیم برنامه هایی طولانی مدت را تجربه کنیم و با پژوهش وتحقیق نیازهای  نسل جدید را بشناسیم تا بتوانیم خروجی هایی خلق کنیم که محتوای آن بتواند تاثیرات عمیق فرهنگی خود را بر روی جوانانمان بگذارد و تکنولوژی نیز می تواند به این جذابیت ها بسیارکمک کند.

متاسفانه بودجه های فرهنگی همیشه کمترین بودجه هاست ، مشکلات محدود نمودن باندهای اینترنتی و عدم دسترسی به فناوری هایی که کشورهای پیشرفته دارند را اگر به غیر مسئول بودن و کم سوادی  بسیاری از مسئولینی که درحوزه های فرهنگی کشور به صندلی هایشان پیچ پلاک شده اند نیز اضافه کنیم ، ماموریت بزرگ وسنگینی پیش روداریم تا بتوانیم به مرور دوباره اعتماد رابه جامعه جوان تزریق نموده و با تولیدات قوی این اطمینان را به آنها بدهیم که تفکرات خودمان به اندازه کافی راه حل برای ساخت یک زندگی خوب را می تواند به آنها ارائه نماید و این جزو مسائل بسیار مهمی  است که باید مسئولان ارشد تا دیر نشده به آن بپردازند.

به عقیده نگارنده :

دراین وانفسا لازم است دستگاه‌های مسئول ‌در اجرا و مقابله با  سیاست گذاری های این رسانه‌ ها خیلی سریع برنامه‌ریزی های میان‌مدت و بلندمدت درخصوص مقابله با جنگ رسانه‌ای و اجرای طرحهای اطلاع رسانی بین المللی را در دستور کارخود قراردهند.

آنها باید به سرعت نسبت به  توسعه کیفی دستگاه‌های مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز رسانه ها ی داخلی اقدام کنند.

آنها بایستی هرچه سریع تر عوامل و امکانات داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را کارشناسی و نسبت به تکمیل یا تجهیز آنها چه به لحاظ استفاده از نیروهای جوان و نخبه  وچه به روزرسانی تجهیزات اقدام کنند.

جذب ایده ها و طرح های آموزشی و نیروهای تازه نفس با سوادرسانه ای جهت  آموزش، توجیه و تربیت متخصصین مورد نیاز از دیگر وظایفی است که بردوش دستگاه های مسئول می باشد.

نشست‌های تخصصی و هم‌اندیشی و ارتقاء سطح دانش رسانه‌هاو بهره‌گیری از فناوری برتر رسانه‌ای و امکانات نوین ارتباطی از دیگر اتفاقاتی است که باید برای ارتقا سواد و تکنولوژی رسانه های ایران توسط مسئولان به انجام برسد.

سخن پایانی:

بهترین راه برای تاثیر گذاری برروی انگاره سازی های بیگانگان یا جابجایی و تخریب دومینوهای آنها، استفاده از اوقات فراغت مردم  و ایجاد رسانه های تفریحی است. زیرا به عقیده بسیاری از کارشناسان ، بهترین حوزه فعالیت جنگ نرم حوزه های اجتماعی است.

کارشناسان علوم سیاسی بر این باورند، یکی از روش های موثر برای آموزش و تاثیر گذاری روش کنش محوری است که در فضای اوقات فراغت این کار به بهترین شکلی انجام می شود.

حال اگر ما توان رسانه ای وسوادرسانه ای خود را به سرعت بالا ببریم این اوقات فراغت را بجای آنکه دشمنانمان برای مردم پر کنند ما پر خواهیم کرد و بهترین تاثیر را بر ذهن مردم جامعه خود خواهیم  گذاشت. 

زیرا مدت هاست کشورهایی که با ما دشمنند می دانند، جدال مستقیم نظامی باعث هزینه های بسیار اقتصادی و استراتژیک برای کشور شان می شود پس چرا با هزینه ای بسیار کمتر تاثیرات تخریبی و بنیادی بسیاربیشتری را عملیاتی نکنند و ساخت و تولید برنامه های جذاب و سرگرم کنند علاوه برجذب مخاطب آنهارا به هدفشان که تغییر باورهای مذهبی، فرهنگی واجتماعی کشور هدف است می رساند بدون آنکه حتی یک گلوله شلیک شده باشد.

آری جنگ نرم بعد سوم قدرت است، یعنی یک کشور قدرت را به گونه ای اعمال کند که کشور مقابل بدون این که متوجه شود، در جهت منافع آن کشور حرکت کند.

ومن شخصا امیدوارم بالاخره مسئولان نسبت به این موضوع حکیمانه و دوراندیشانه ونوع دوستانه اقدام کنند تا شاید نسل جدید که هرروز از روز پیش اعتمادش به آینده این کشور کمتر می شود دوباره به مسئولان مملکتی خود اعتماد نموده و باورهایشان آنقدر عمیق نشده باشد که آنها را از دست رفته بدانیم و ّقادر به تغییر باورهای آنها نباشیم.

دکتر مهرناز آزاد

۱۲ دیماه ۱۴۰۱

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x