سروده ای با عنوان(آبادان ، تسلیت) به مناسبت همدردی با مردم خوب آبادان توسط استاد اسماعیل میری

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری احوال نیوز :

آبادان، تسلیت🏴
👇👇👇👇👇
ببار ای اشک از چشمان که خوزستان، سیه پوش است!
به زیر خاک گر بینی، بسی انسان که خاموش است!
………………………
اگر دیروز خرمشهر، خونین شهر گشت، جانا!
کنون شهر آبادانم، ز غصه سرد و بی هوش است!
………………………
الا ای دولت خوبان، نظر کن حال مردم را
تو حال مرد و زن را بین، همانا نقطه جوش است!
………………………
حقایق بنگر و درمان بکن، این زخم کاری را
مگو کاری است از دشمن، مگو شاید که پاپوش است!
……………………..
گر عبدل باقی خائن، به دامن پروراندی تو!
بدان امروز آبادان و فردا نوبت شوش است!
……………………..
مگو تو، هرسخن، حرفی است کز دشمن به پا خیزد!
که می دانند عاقلها، که اینها، جمله سرپوش است!
………………………
خدایا طاقتی ده، مردم خون گرم آبادان
دهانها از تعجب باز و دل محتاج یک گوش است!
…………………….
اگر تیغ عدالت باشد و ما را کمی دلسوز!
بدان ای میر، کاین «عبدل» بسی کوچکتر از موش است!
………………………
سروده:استاد اسماعیل میری
به مناسبت همدردی با مردم خوب آبادان، در جریان واقعه ی ریزش برج مترو پل وتلفات انسانی
تاریخ:

۱۴۰۱/۳/۸

انتهای پیام/*