به گزارش پایگاه خبری احوال نیوز ،ساعت شش و ربع بعد از ظهر ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۰ ، عصر جمعه، وارد سالن اجلاس و همایش های بین المللی اصفهان شدیم . در ابتدا بعد از اینکه کارت خبرنگاری ما را دیدند مسیر را به ما نشان دادند .به سالن که نزدیک شدم ماشین را در محلی پارک کردیم . ساختمان بزرگی بود که انسان در مقابل آن احساس حقارت می کرد . سازه ای عظیم که میتواند باعث افتخار اصفهان گردد، ولی….
چیزی که بیش از این بنای تازه به چشم می خورد ، مامورین اجرایی بود که با کارت های آویزان در جلوی سینه ها و کت ها در جای جای محوطه و سالن ایستاده بودند .
نمی دانم تبختر و غرور از کارت هایی بود که بر سینه آویزان کرده بودند، یا از تواناییهایی که داشتند. به هر حال جالب اینکه برخوردشان مانند هر جایی دیگر وابسته به مناصب حضار بود.
در ابتدای ورود به سالن اصلی اولین چیزی که به نظر می رسید ترتیب نشستن افراد بود. همیشه نه فقط این اجلاس بلکه مانند اکثر همایش ها جایگاهها مشخص نبود . پر واضح است به جز برای مسئولین به قول خودشان جایگاه ویآیپی .
جایگاه خبرنگاران یک ردیف مشخص شده بود اما از قبل توسط غیر خبرنگاران و چند خبرنگار تکمیل شده بود. مشخص بود که میزبان از تعداد شرکت کنندگان مطلع نبوده است. چون هر شرکت کننده با چند همراه آمده بود و این باعث شده بود صندلی ها توسط همراهان کامل گردد. فضای سالن بسیار زیبا بود .
ابتکار عملی که برای حضور مجری در روی صحنه پیشبینی شده بود هم ، جزو آیتم های جذابی بود که در ابتدای جلسه بر آن بی نظمی تغلیب داشت.
پس از این که مجری از سقف به سمت سن پایین آمد و روی استیج به نام خدا برنامه را آغاز کرد. نوع حضور مجری لااقل برنامه ی نه چندان جذاب را برای لحظاتی برای کودکان جذاب کند .
اما این تنها قسمتی بود که کودکان حاضر در جلسه را جذب خود کرد. بعد ازآن سخنرانی های پی در پی توسط مسئول همایش ،شهردار اصفهان ،مدیر کل ارشاد اسلامی فضای کودکانه را به سمت فضای بزرگسالانه برد .بزرگسالانی که کمتر از کودکان به گفته ها توجه می کردند .
صدای همهمه از گوشه و کنار سالن می آمد، حوصله بچه ها سر رفته بود. روی صندلی ها بند نمی شدند،با بادکنک هایی که روی آن نماد جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان بود ، یا صورتک هایی از علی لندی نوجوان فداکار در دست هایشان ، روی پله ها و راهروها یا هر فضای باز و آزادی که می دیدند به بازی با آن می پرداختند.
مجری و گویندگان و مدعوین روی صحنه بی توجه به بی توجهی حضار برای خود صحبت می کرد ند .ناگفته نماند،داستانی که مجری خواند از نظر ادبی و اطلاع رسانی از فیلم های کودکان جالب بود مجری نیز در خواندن داستان تبحر خوبی داشت.
بعد از سخنرانی دوم بود که کم کم سالن پر تبدیل به صندلی های خالی شد، بعد از خداحافظی مجری با پخش زنده تلویزیون ،بهترین اتفاق برای بچه ها افتاد، حضور جناب خان.
جناب خان گرچه به شکل همیشگی اما با اندکی تفاوت در اجرا و ارائه مطالب که نسبت به بدیهه های قبلی او ضعیفتر بود،باعث شادی و نشاط بچه های باقی مانده و بزرگسالانی شد که در سالن بودند . مجری که اورا همراهی می کرد نتوانست پاسکاری جناب خان را خوب دریافت کند.
نوبت به موسیقی رسید تیم موسیقی و سایل خود را روی صحنه چیدند . نوازندگان با تبحر خاصی شروع به نواختن کردند اما موسیقیی نبود که برای بچه ها جذاب باشد .بچه ها خسته شده بودند و والدینی که از بچه های طاقتشان طاق شده به جز آمده بودند ، کم کم به ترک سالن پرداختند .
و بدین شکل جشنواره سی و چهارم اغاز شد
مهدی امیدوار
انتهای پیام/*