نگاهی به نظریات ارتباطی دنیس مککوئیل و لزوم تاثیرگذاری آن بر دانش ارتباطات در ایران
پایگاه خبری احوال نیوز: دکتر مهرناز آزاد ،شاعر،نویسنده ، روزنامه نگار وپژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در رابطه با نگاهی به نظریات ارتباطی دنیس مککوئیل و لزوم تاثیرگذاری آن بر دانش ارتباطات در ایران،عنوان نمودند:
بسیاری از محققان و پژوهشگران با استمرار مطالعات به دیدگاه های تازهای درحوزه نظریه پردازی ارتباطات رسیده اند. اما دنیس مککوئیل تنها کسی بود که عمری را بر سر مدلها و نظریه های ارتباطی گذاشت و جای نوشتن کتابهای متعدد در موضوع های متفاوت تلاش کرد تا با ارائه و ویرایش های جدید کتابی با عنوان “درآمدی برنظریه ارتباط جمعی” که اولین بار در ایران در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۲) به چاپ رسید و پرویز اجلالی آن را ترجمه کرد، دانش ارتباطات را ارتقا ببخشد.
این کتاب در سه ویرایش اول شرح مدلهای مختلف ارتباط جمعی در جهان تحت عنوان نظریههای هنجارهای رسانه ها و جامعه است. او در این سه ویرایش توضیح میدهد که در دنیای معاصر و در کشورهای مختلف جهان، چه مدلهایی از ارتباط جمعی وجود دارد. زیربنای این دسته بندی او، کار کلاسیک سه محقق آمریکایی به نام های “سیبرت، شرام و پترسون” در دهه ١٩۵٠ است که نظام های مطبوعاتی در کشورهای جهان را در سال ١٩۵۶ در کتاب «چهار تئوری مطبوعات» ارائه نمودند. آنها گفتند که نظامهای مطبوعاتی جهان به دو دسته اقتدارگرا ( آلمان هیتلری، ایتالیای موسیلینی و ..) و آزادی خواه ( غرب) تقسیم میشوند که از دل آنها به ترتیب نظامهای کمونیستی (شوروی سابق) و مسئولیت اجتماعی نیز به وجود آمده است. کتاب “سیبرت و همکارانش” که در دوران اوج جنگ سرد و با توجه به بلوک بندی همان زمان نوشته شده بود، به طرز شگفت انگیزی چند دهه مطالعات نظام های رسانه ای را جهت بخشید و در نظریات مککوئیل نیز وارد شد. او مدل های هنجاری رسانهها و جامعه را در سال ١٩٨٣ به شش مدل تقسیم کرد که علاوه بر مدل های اقتدارگرا، آزادی خواه، کمونیستی و مسئولیت اجتماعی قبلی، دو مدل رسانهی توسعه بخش (وحدت گرا) و رسانهی دموکراتیک (مشارکتی) را نیز به آنها افزود. در ترجمه فارسی این کتاب نیز همین مدل ها به عنوان مدلهای هنجاری آورده شده اند.
این محقق برجسته با انتشار این کتاب مدل های دیگری از طبقه بندی ها را در رابطه با نظام های رسانهای ارائه نمود. او با عنوان نمودن نظریه های هنجاری ساخت وکارکرد رسانهها به بررسی نظام های ارتباطی دنیا پرداخت. وی معتقد بود تمرکز مالکیت و مدیریت وسایل ارتباط جمعی در دستان صاحبان سرمایه و نگرانی دولتها از تنوع به وجود آمده در رسانه ها که خود باعث از دست رفتن انحصار اطلاعات میشود و همچنین پیدایش رسانه های فراملی که فرهنگ ملی را ضعیف میکند از عوامل توجه به این گونه نظریه ها است.
دنیس مک کوئیل که بود و چه گفت؟ دنیس مک کوئیل (Denis McQuail) در آوریل ۱۹۳۵ در لندن بهدنیا آمد در سال ۱۹۵۸ در رشته تاریخ مدرن از دانشگاه آکسفورد لیسانس گرفت. پس از آن فوق لیسانسش را در رشته مدیریت عمومی و اجتماعی به پایان رساند و دکترایش را در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه لیدز در رشته مطالعات اجتماعی اخذ نمود. عنوان تز دکترایش”عاملهای تاثیرگذار بر علائق عموم در نمایشهای تلویزیونی” بود. او فعالیت دانشگاهی و آکادمیکش را از انگلیس آغاز کرد و سپس در سال ۱۹۷۷ بهعنوان استاد به دانشگاه آمستردام رفت. دنیس مککوئیل به سرعت توانست به عنوان یک نظریهپرداز مشهور در حوزه ارتباطات خود را به جهان معرفی کند.
دانشکده پژوهشهای ارتباطات دانشگاه آمستردام از سال ۲۰۰۶ جایزه دنیس مککوئیل را به نشانه قدردانی و احترام به او تاسیس کرد و پس از آن هر سال به بهترین مقالهای که سبب پیشبرد نظریههای ارتباطات میشود این جایزه اهدا میگردد. دنیس مککوئیل چهارم تیر ۱۳۹۶(ژوئن ۲۰۱۷) در سن ۸۲ سالگی پس از سال ها تلاش در حوزه ارتباطات چشم از جهان فروبست.
مک کوئیل در دانشگاه آمستردام درس نمیداد زندگی می کرد و بیانیه این دانشگاه نیز در رثای استاد ممتاز رشته ارتباطات این دانشگاه حاکی از احترام دانشگاهیان به او بود: «دنیس یک انسان فوق العاده، بابصیرت و فروتن بود. او دانشی جامع از حوزه کاری خود داشت و یک تحلیلگر تیزبین بود. او در تدریس دیدی باز داشت و افراد را به تفکر خلاق و نظام مند ترغیب میکرد. اقتدار و الهام بخشی علمی دنیس، زمینه را برای رشد و توفیق علم ارتباطات و دانشکده تحقیقات ارتباطات دانشگاه آمستردام فراهم کرده بود». آنها در بخش دیگری از بیانیهی خود در وصف مککوئیل چنین آورده اند: «ما یک محقق طراز اول، یک معلم الهام بخش و یک همکار عزیز را از دست دادیم».
با درگذشت مککوئیل، انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات و رسانه ها نیز بیانیه ای صادر و از این اتفاق ابراز تاسف کرد و اعلام نمود «مککوئیل تا روزهای آخر، ذهنش با دقت کار می کرد و همچنان پیش نویس هایی در حوزه ارتباطات در پوشه هایش موجود است که حتما از آنها در آینده استفاده خواهد شد».
رئیس انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات و رسانه ها در این بیانیه مک کوئیل را نویسنده آثار پر شماری دانسته بود که «درها را برای بسیاری از ما باز کرد و تدوین کننده بس بی همتای دستاوردها و دانش رو به فزونی پژوهش رسانه و ارتباطات بود». واسکو در انتها نیز گفته بود که «مک کوئیل دوست و مراد بسیاری از اعضای انجمن بین المللی تحقیقات رسانه و ارتباطات بود و در مدت عمرش به زمینه تحقیقاتی رسانه و ارتباطات کمک شایانی کرد و هیچ گاه فراموش نخواهد شد».
با درگذشت مک کوئیل، دانشکده رسانه ها و ارتباطات دانشگاه لیدز هم بیانیه ای صادر کرد و تاکید کرد که «همکاری تئوریک پرفسور مک کوئیل به طور بنیادین به توسعه تحقیقات در رسانه ها و ارتباطات شکل داد و حوزه های مخاطب شناسی، سیاست گذاری رسانه ای، تاثیرات جامعه شناختی رسانه ها و ارتباطات سیاسی را پوشش می داد. او حامی قدرتمند حوزه های تحقیقاتی بود که انضباط فکری، چندرشته ای بودن و مرتبط بودن با دوران معاصر، از خصیصه های آن به شمار می رفت. مککوئیل در کارهای خود همه این مسائل را در نظر داشت».
او در مصاحبه ای که در سال ٢٠١٢ با «سوشیال ساینس اسپیس» انجام داد، بخشی از عمر کاری خود را تشریح کرد. مک کوئیل گفت که ابتدا در رشته تاریخ تحصیل می کرده اما این رشته به نظرش بی ربط و بدون ایدههای تازه می آمد، به همین دلیل به سراغ جامعه شناسی رفته است. جامعه شناسی را ادامه داده و زمانی که تحت تاثیر آثار “ریچارد هوگارت و ریموند ویلیامز” و اندیشه های در حال ظهور “جنبش چپ نو” قرار گرفته بود، کمابیش به طور اتفاقی به سمت ارتباطات کشیده شده است. مک کوئیل در مصاحبه اش این نحوه ورود اتفاقی به حوزه ارتباطات را شرح داده و گفته است که فرصت تبدیل شدن او به یک محقق ارتباطات به طور مستقیم به ورود تلویزیون های تجاری به انگلستان ربط داشته است. در دهه ۶٠ میلادی، تلویزیون گرانادا یک بورسیه در دانشگاه لیدز بنا کرد و دلیل آن، گذشته از نوعی فعالیت روابط عمومی و تبلیغاتی برای این تلویزیون، این بود که مالک تلویزیون جامعه شناس بود و ماموریتی برای خود در زمینه روشن شدن آثار تلویزیون بر مردم احساس میکرد.
مک کوئیل با این بورسیه روی تاثیرات سیاسی و فرهنگی تلویزیون تمرکز کرد و در نهایت نیز در رشته جامعه شناسی در دانشگاه لیدز شروع به تدریس نمود. مککوئیل تاکید می کند طی کردن این مسیر را مرهون مسئول پروژه تحقیقات تلویزیون در دانشگاه لیدز و کارمند بی بی سی، “ژوزف ترانامن”، بوده و تاثیر زیادی نیز از او پذیرفته است.
یک دهه پیش از آنکه مککوئیل تحقیقات خود را شروع کند یعنی در دهه ١٩۵٠ میلادی، حوزه ارتباطات دارای وسعت کمی بود و محققان به رسانهها عمدتا به عنوان پدیده هایی نگاه می کردند که مخرب هستند و محقق ارتباطات باید مسئله های فردی و اجتماعی ناشی از تاثیرات رسانه های همگانی را حل کند، اما ارتباطات هم زمان با عمرکاری مککوئیل رشد کرد و به قول او، در دهه ٢٠١٠ به «یک خودمختاری فکری مشخص رسید که می توانست دیدگاه خود را درباره اینکه مسئله اش چه چیزهایی هستند مشخص کنند». مککوئیل معتقد بود که جامعه شناسی به عنوان یکی از شاخه های علوم اجتماعی در دهه ١٩۶٠ به بار نشست، مطالعات ارتباطی را غنیتر کرد و دیدگاه انتقادی جدیدی را نیز وارد تحقیقات در حوزه ارتباطات نمود.
او هم دوران اوج مطالعات فرهنگی و هم دوران ظهور رسانه های نوین را دید و در مصاحبه اش به این نکته اشاره میکند که توسعه جامعه شناسی همیشه دارای آثاری سودمند روی علوم ارتباطات نبوده یا دست کم دارای پیامدهای متنوعی برای آن بوده است. به عقیده مککوئیل، دیدگاه انتقادی به رسانهها در طولانی مدت با تعصب بسیار زیاد، سیاسی شد و خیلی سودبخش نبود: «دیدگاه مطالعات فرهنگی ابتدا حوزه ارتباطات را غنی کرد، اما تا حدی با کاهش جنبههایی از انسجام حوزه ارتباطات، آن را تضعیف کرد. دلمشغولیهای پس از ظهور فناوری هم ضروری به نظر می رسد، اما پیامدهای آن متنوع بوده است: تاکید بیش از اندازه بر خود فناوری و خود رسانه، باعث دورشدن توجهات از عوامل نهفتهای در فرهنگ و جامعه می شود که مشخص می کنند مردم از چه نوع ارتباطاتی دوری یا چطور از آن استفاده کنند».
مککوئیل در بین دانش پژوهان و استادان دانشگاهی در ایران نیز بسیار شناخته شده است و تاکنون سه کتاب به نام او در ایران منتشر گردیده است که مهمترین آن همانطور که در بالا عنوان شد “درآمدی بر نظریه ارتباط جمعی” ترجمه پرویز اجلالی می باشد.
ترجمه این نسخه، پایه بسیاری از پژوهش هایی شد که در ایران درباره نظامهای رسانه ای انجام شدند. نمونه ی این پژوهش ها مقالات علمی متعدد در مجلات فارسی زبان در دهههای ١٣٨٠ و ١٣٩٠ است که مدلهای هنجاری نظام های رسانه ای را مدل های شش گانه مک کوئیل سال ١٩٨٣ تا ١٩٩۴ در نظر گرفته اند، اما ویرایش های بعدی کتاب مک کوئیل، این مدل ها را کنار گذاشته و چهار مدل هنجاری دیگر را ارائه کرده است. جالب اینجاست که خود او در کتاب سال ٢٠١٠ وقتی به مدل های چهارگانه “سیبرت و همکاران” اشاره می کند، با لفظ سوم شخص از خود یاد میکند و میگوید: «محققانی ازجمله مک کوئیل (١٩٨٣) تلاش کرده بودند مدلهای چهار تئوری مطبوعات را توسعه بدهند». مدل های هنجاری مک کوئیل درباره رسانه ها و جامعه در ویرایش های بعدی کتابش به چهار مدل لیبرال – کثرت گرا (مدل بازار)، مدل مسئولیت اجتماعی (مدل منافع عمومی) مدل حرفه ای و مدل رسانههای جایگزین تبدیل شدند. دگرگونی در این مدل سازی نمونه ای است که نشان می دهد مککوئیل از سال ١٩٨٣ تا ٢٠١٠ چقدر متحول شده و قالب های رسانه ای جدید چه اندازه بر نظریه پردازی هایش تاثیر گذاشته است.
دو کتاب دیگر از مککوئیل در ایران ترجمه شده است که یکی کتاب «مخاطب شناسی» است که با ترجمه مهدی منتظرقائم در انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها در سال ١٣٨٠ چاپ شده و دیگری کتاب «مدل های ارتباط جمعی» با ترجمه گودرز میلانی است که در سال ١٣٨٨ در انتشارات دفتر پژوهش های رادیو منتشر شده است. این کتاب را مککوئیل با سون ویندال در سال ١٩٨١ نوشته بود.
استادان علوم ارتباطات در ایران توجه زیادی به مککوئیل نشان داده اند و برخی از آنان، ازجمله حسین افخمی شخصا با او در ارتباط بوده است.
مهم ترین کار مک کوئیل در رشته ارتباطات، طبقه بندی بود. طبقه بندی او از موضوعات مختلف ارتباطات کار کمی نبود و توانست به مباحث ارتباطی تکه تکه و متداخلی که در دهه ٨٠ میلادی در این حوزه علمی مطرح شده بود، نظم و وضوح بالایی ببخشد. او در سال ١٩٨٣ مشهورترین کتابش را تحت عنوان «نظریه ارتباط جمعی » نوشت و در آن تلاش کرد نظریات مربوط به ارتباطات جمعی را به طور ساده و دسته بندی شده ارائه کند. در همین دوران، رسانهها و دنیای ارتباطات با شتاب زیادی در حال دگرگونی بودند و مککوئیل به این فکر افتاد که کتابش را بازنویسی کند. ویرایش دوم کتاب که از اساس دگرگون شده بود در سال ١٩٨٧ منتشر شد و هم زمان با تحول رسانهها و ارتباطات، مک کوئیل سعی کرد در ویرایش های بعدی نیز تحولات را در نظر بگیرد. از سال ٢٠٠٠ که چهارمین ویرایش کتاب منتشر شد، عنوان این کتاب جامع و البته مقدماتی برای تحصیل ارتباطات به «نظریه ارتباط جمعی مک کوئیل» تغییر کرد و آخرین ویرایش آن نیز که ششمین ویرایش بود، در سال ٢٠١٠ منتشر شد. همه ویرایش های این کتاب را انتشارات بسیار معتبر «سِیج» روانه بازار کتاب کرده است. می توان گفت در ربع قرن گذشته، این کتاب از ویرایش دوم تا آخرین ویرایش، در دنیای دانشگاهی به یکی از مهم ترین کتاب های پایه و پیش نیاز برای علوم ارتباطات تبدیل شده است.
کتاب مککوئیل نظریه های ارتباطات را به طور تاریخی طرح نکرده، اما به سادگی آنها را طبقهبندی و تلاش کرده با فصل بندی کتاب تحت عناوینی موضوعی همچون تئوری های رسانهای، ساختارهای رسانهای، سازمان های رسانهای، محتوا، مخاطبان و تاثیرات رسانهها یا ارتباط رسانه ها یا سیاست، اقتصاد، جامعه و فناوری، مفاهیم مختلف رشته ارتباطات را تشریح کند.
مک کوئیل آخرین ویرایش کتاب تئوری ارتباط جمعی خود را به مخاطبان رسانه های آینده، تقدیم کرده است. دل مشغولی او به مخاطبان رسانه ها در کتاب مهم دیگر او به نام «تحلیل مخاطب» هم به چشم میخورد. این کتاب برخلاف کتاب «نظریه ارتباط جمعی» با ویرایش جدیدی روبه رو نشد.
کتاب نظریههای ارتباط جمعی نوشته دنیس مککوئیل، هنوز هم یکی از مهمترین آثار موجود در حوزه خود است. مک کوئیل در آخرین ویرایش و بازنگری این کتاب نظریه رسانههای شوروی را به دلیل تغییر فضای سیاسی در بلوک شرق کنار گذاشته است و در تقسیمبندیهایی که ارائه میدهد نظریه اقتدارگرا را نیز کاملا کنار گذاشته است. در حقیقت او مدلهایی را که به لحاظ عملی دیگر جایگاهی در جهان ندارند و اهمیت سابق خود را از دست دادهاند، در ویرایش جدید کتابش نیاورده است. اینبار او در جمعبندی فصل نظریههای هنجاری چهار مدل را ارائه داده است: مدل بازاری، مدل مسؤولیت اجتماعی، مدل حرفهای و مدل رسانههای جایگزین. مدل بازاری در حقیقت همان مدل رسانههای آزاد است که قبلا هم درباره آن گفته بود. از نظریات لیبرالی مبتنی بر فرد و آزادیهای فردی نشئت میگیرد و حقی برای دولت قائل نیست. مدل مسؤولیت اجتماعی او نیز تقریبا تکرار همانی است که قبلتر گفته بود. مدل حرفهای او بحثی تقریبا جدید است. مککوئیل از این سخن میگوید که نهادهای بزرگ رسانهای و ارزشهای حرفهای آنها به عنوان ادامه دهندگان راه مبارزان آزادی و دموکراسی در دورههای پیشین عمل میکنند و ساختارهای رسانهای آنها کمک میکند تا تحت تاثیر قرار نگیرند.
مککوئیل همچنین در بخشهای مختلف ویرایش جدید کتابش بازنگریهایی در مورد نظریههای هنجاری نموده است. به طور خلاصه باید گفت که شش مدل هنجاری مککوئیل در ویرایش جدید کتاب چهار مدل شده است.
مک کوئیل توانست در سال های آخر، رسانههای نوین را به خوبی درک کند زیرا فناوری به شدت رشد کرده بود، تلفنهای همراه هوشمند، انقلابی در حوزه ارتباطات به وجود آورده بود و مککوئیل نیز باید با روندهای آینده رشته ارتباطات همراه میشد و آنها را ارزیابی می کرد. او در ویرایش ششم کتاب «نظریه ارتباط جمعی» یک فصل کامل از کتاب را به رسانه های نوین اختصاص داد. مککوئیل در بخشی از مصاحبه کوتاهش با «سوشیال ساینس اسپیس»، به آینده ارتباطات هم اشارهای داشت. او معتقد بود که در آینده نزدیک، محققان ارتباطات در دو حوزه پژوهش در رسانه های اروپای شرقی و رسانههای چینی به پیشرفت های علمی قابل توجهی دست پیدا خواهند کرد. همچنین پیش بینی کرد که رسانه های نوین به تاثیر خود بر ارتباطات ادامه خواهند داد و همان قدر که می توانند خطری برای آزادی در این حوزه باشند، بانی آزادی واقعی نیز در سراسر جهان به شمار میآیند.
او در زمینه رسانههای نوین، به اهمیت یکپارچگی رسانهها هم اشاره کرد و گفت که جدایی و تکه تکه شدن رشته ارتباطات با مطالعه روی رسانه های مختلف، باعث ایجاد شکاف های گوناگونی در این رشته شده و بین نتایج مختلف مطالعات در بخش های مختلف این حوزه نیز پلی زده نشده است. اما پیش بینی کرد که این اتفاق رخ خواهد داد چرا که نمیتوان رشته ارتباطات را به دو حوزه رسانههای همگانی و رسانه های نوین تقسیم کرد و باید از زاویه نگاهی واحد، روی ارتباطات کار کرد.
نکته دیگری که مک کوئیل در مصاحبه اش درباره آینده رشته ارتباطات مورد تاکید قرار داد، بحث مسئولیت پذیری رسانه ها و منافع عمومی بود. او معتقد بود که به دلیل تغییر رسانهها و نیز تغییر ارزش ها، هنجارها و اصول آنها، بسیاری از هنجارها و اخلاق مرتبط با رسانه ها دچار دگرگونی شده است. از نظر او، در همه این تغییرات باید منافع عمومی در توسعه ارتباطات در نظر گرفته شود و این امر، نیازمند وحدت بین علم ارتباطات و حرفه های درون ارتباطات است. رسانه ها باید مراقب پروپاگاندا ( Propaganda) – تبلیغات سیاسی،جوسازی) و مقاصد سیاسی و تجاری تجربه شده دوران رسانههای قدیمی در شکل های جدید رسانه ای، مثلا در قالب شبکه های اجتماعی، باشند. از نظر او، دانشمندان ارتباطات میتوانند به روشنترکردن این نیات در فعالیت های حرفهای رسانه ها و ارتباطات کمک کنند. مککوئیل همچنین نگران فرصت های ارتباطی مردم و کاهش توانایی دسترسی به ارتباطات خوب هم بود و باور داشت که باید برای نابرابری در ظرفیت های ارتباطی در جامعه چاره جویی شود. او به عنوان یک پژوهشگر این نگرانیها را در آثار خود منعکس کرد و امیدوار بود پژوهشگران جوان در حوزه ی ارتباطات این مسیر را دنبال نموده و ظرفیت های ارتباطی بیشتر را خلق و پرورش دهند.
دنیس مک کوئیل در کتاب «مخاطب شناسی» که توسط «دکتر مهدی منتظر قائم» به فارسی ترجمه شده است شناخت و ارتباط با مخاطب را بررسی کرده است. آنگونه که در کتاب آمده، انتظار میرود پژوهشها و نظریههای مربوط به مخاطبان رسانهای، تا زمانی که رسانههای جمعی در حال گسترش و حائز اهمیت هستند، همچنان به رشد خود ادامه دهند. نویسنده کتاب میگوید: مفهوم مخاطب ظاهراً کلید درک بسیاری از اسرار مربوط به شیوه کار رسانههای جمعی و حتی راز ماندگاری «ارتباطات اجتماعی» را در خود دارد. نویسنده در این کتاب سعی دارد با استفاده از پیشبینیهای مربوط به اضمحلال رسانههای جمعی و انقراض مخاطبان رسانهای، معنادار بودن و مناسبت داشتن مفهوم مخاطب را مورد ارزیابی قرار دهد.
نتیجه
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش ( نادر نادپور)
در نهایت با توجه به اینکه در حال حاضر یکی از ضروریات جامعه و تمدن ایرانی نوع ارتباط درست با مخاطب و ایجاد فضای تفاهم با یکدیگر و با دنیاست و گفتگوی اجتماعی زمینه ساز شکل گیری این تفاهم میباشد و نحوهی صحیح ارتباطات می تواند این مهم را به خوبی پوشش دهد و جهان را به معنای واقعی به یک دهکده ارتباطی تبدیل کند. نگاه واکاوانهی اندیشمندان حوزهی ارتباطات به نظریات دور اندیشانه و خردمندانهی مککوئیل به دنیای ارتباطات راهگشای حل بسیاری مسائل در حوزهی ارتباطات و رسانهها در ایران است.
به خصوص که مککوئیل در چند سال آخر عمر خود با نگاهی تازه به رسانههای جمعی و جدیدی که به دنیای ارتباطات اضافه میشد دیدگاههای خود را بازبینی نمود و تغییرات عمده ای در پیام های جدیدش در دنیای ارتباطات داشت.
مککوئیل حساب مبارزه بر سر آزادی و دموکراسی را هوشمندانه از مدلهای لیبرالی بازار محور که مبتنی بر خواست مالکان و تمایل بازار هستند جدا کرد و نظریه رسانههای توسعهبخش را هم کنار گذاشت و در نهایت نتایج کارکردی رسانههای جدید را در شدت گرفتن صدای گروههای اقلیت فرهنگی و اجتماعی به خوبی شناخت و در مدل رسانههای جایگزین آنها را مورد توجه قرارداد.
مککوئیل در نهایت و در آخرین نوشتههایش میگوید این مدلها همپوشانی دارند و باید به آنها طیفی نگاه کرد و نه به صورت صفر و یک.
تعریف نظریات ارتباطی
۱-نظام رسانه ی اقتدارگرا( آلمان هیتلری و ایتالیای موسیلینی و……)
۲-نظام رسانه ی آزاد(غرب)
۳-نظام رسانه ی کمونیستی(شوروی )
۴-نظام رسانه ی مسئولیت اجتماعی
۵-نظام رسانه ی توسعه بخش (وحدت گرا)
۶-نظام رسانه ی دمکراتیک(مشارکتی)
نظام رسانه ی اقتدارگرای: این نظام در حکومتهای دیکتاتوری سرکوبگر که یک نفر در راس هرم قدرت قرار دارد اعمال میشود و از ویژگیهای آن توجیه سانسور و عدم استقلال واقعی رسانه و اخذ مجوز انتشار مطبوعات از دولت و استفاده از روش پیشگیرانه بجای تنبیه است.
نظام رسانه ی آزاد: از اندیشه های لیبرال قرن ۱۷اروپا ناشی شده و برحق آزاد بودن عقیده و بیان تکیه دارد و معتقد به استقلال، حذف سانسور و رقابت و تولید و انتشار بدون محدودیت تکیه دارد.
نظام رسانه ی کمونیستی: ابزار قدرت دست طبقه کارگر است وکارگران از رسانه ها استفاده ابزاری میکنند به سانسور اعتقاد دارند و می گویند رسانه نباید خصوصی باشد. آموزش، اطلاع رسانی و بسیج مردم از وظایف این نظام در رسانه است.
نظام رسانه ی مسوولیت اجتماعی این نظریه به نوعی یکی از مهمترین نظریات در حوزه رسانههاست، در نظام رسانه ی مسئولیت اجتماعی بازار آزاد قادر به انجام وعدههایش در مورد آزادی مطبوعات نیست و رسانهها باید بین سه اصل: آزادی انتخاب فردی، آزادی رسانهها و تعهد رسانه به جامعه، سازگاری به عمل آورند.
نظام رسانه ی توسعه بخش: این نظریه درسال ۱۹۸۰و در یونسکو مطرح شد این نظریه مخالف وابستگی و سلطه خارجی و اقتدارطلبی است و از نقش رسانه ها در توسعه ملی دفاع میکند مبانی آن از ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشرمنتج شده و معتقد است رسانه باید زبان و فرهنگ ملی خود را در الویت قراردهد و به دولت این حق را میدهد که به نفع اهداف توسعه در فعالیتهای رسانهها دخالت کند و درصورت صلاح رسانه را سانسور کند.
نظام رسانه ی دمکراتیک: این نظریه برتمرکز زدایی، محلی گرایی و خواست اقلیت تاکید دارد و مخالف کنترل دولت است، آزادیخواهی،سوسیالیست و برابری نیز از ویژگیهای دیگر این نظریه است.
نظام رسانه ی کمونیستی: ابزار قدرت دست طبقه کارگر است وکارگران از رسانه ها استفاده ابزاری میکنند به سانسور اعتقاد دارند و می گویند رسانه نباید خصوصی باشد. آموزش، اطلاع رسانی و بسیج مردم از وظایف این نظام در رسانه است.
نظام رسانه ی مسئولیت اجتماعیاین نظریه به نوعی یکی از مهمترین نظریات در حوزه رسانههاست، در نظام رسانه ی مسئولیت اجتماعی بازار آزاد قادر به انجام وعدههایش در مورد آزادی مطبوعات نیست و رسانهها باید بین سه اصل: آزادی انتخاب فردی، آزادی رسانهها و تعهد رسانه به جامعه، سازگاری به عمل آورند.
نظام رسانه ی توسعه بخش:این نظریه درسال ۱۹۸۰و در یونسکو مطرح شد این نظریه مخالف وابستگی و سلطه خارجی و اقتدارطلبی است و از نقش رسانه ها در توسعه ملی دفاع میکند مبانی آن از ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشرمنتج شده و معتقد است رسانه باید زبان و فرهنگ ملی خود را در الویت قراردهد و به دولت این حق را میدهد که به نفع اهداف توسعه در فعالیتهای رسانهها دخالت کند و درصورت صلاح رسانه را سانسور کند.
نظام رسانه ی دمکراتیک:این نظریه برتمرکز زدایی، محلی گرایی و خواست اقلیت تاکید دارد و مخالف کنترل دولت است، آزادیخواهی،سوسیالیست و برابری نیز از ویژگیهای دیگر این نظریه است.
مهرناز آزاد
انتهای پیام/*