قرارگاههای بیقرار و پریشانی نامزدها در قرارگیری در یکی از فهرستهای انتخاباتی
پایگاه خبری احوال نیوز ، بهروز نصر آزادانی، نویسنده خوب کشورمان در ارتباط با قرار گیری نامزدهای انتخاباتی در لیست های گوناگون و مورد نظر ، مطلب زیبایی را در این مورد به قلم شیوای خود برای خوانندگان به رشته ی تحریر در آورده اند.
انتخابات در کشور ما همواره یکی از اهرمهای کلیدی برای شکلدهی و جهتدهی به افکار عمومی بوده است. هر انتخاباتی از دو جهت مورد توجه عموم قرار میگیرد: یکی سرنوشت و آیندهای که برایشان تعریف و تصویر شده و انتخاب نامزدها بستگی آن دارد و دوم احزاب، گروهها و تشکلهای سیاسی چه نامزدهایی را در ایام تبلیغات و حتی پیش از آن با افکارسنجی عمومی معرفی کنند که مورد اقبال قرار گرفته و کسانی در عرصه عمل وارد شوند که بتوانند بیشترین آراء را کسب و آینده تجسمشده را عملی کنند.
از سوی دیگر در پشت پرده هر تشکل سیاسی و فعالیتهای آنها این نکته نهفته است که افراد درگیر، به نوعی آینده خود را به انتخابات گره میزنند، و انتظار دارند در بزنگاه مطلوب، زمینه قرارگیری در فهرستهای انتخاباتی و ارتقاء افراد فعال در ستادهای انتخاباتی فراهم شود. آنچنان که در ادوار گذشته هم شاهد بودهایم که معمولاً اعضای جناحها، روسای ستادهای تبلیغاتی، فعالان این ستادها و دستاندرکاران سیاست، به عنوان نامزد پیشنهادی برای دستیابی به کرسی و مناصب آینده در فهرستهای نهایی قرار گرفتهاند. این موضوع محدود به یک تشکل سیاسی خاص نیست و در تمام دنیا مرسوم است.
در انتخابات شورای اسلامی شهرها و در واکنش به این پدیده جهت اعتمادسازی میان مردم، مدتی است تشکلها و گروههای سیاسی در هر سه جناح چپ و راست و میانه، مروج یک شعار فرآیندمحوری و شایستهگزینی شده و تلاش میکنند نشان دهند براساس برنامه و معیارهای مشخص به دنبال کسانی هستند که از صلاحیتهای لازم برای ورود به شورا برخوردارند.
عدهای بر این باورند در سایه این شعار به دنبال تجمیع آرا و نظرات و مشروعیتبخشی به انتخاب مدعیان واقعی و مورد اقبال، نسبت به سایر رقبا هستند تا ضمن پرهیز از شکست آراء، تلاش کنند زمینه هر گونه فعالیت عملی برای ایشان برای مدت ۴ سال غیرممکن و یا سخت نگردد.
اما فرض کنیم هدف واقعی انتخاب افراد شایسته و باصلاحیت برای معرفی به افکار عمومی و کسب آرای حداکثری با این رویکرد باشد. در این صورت فعالیت تشکیلاتی ایجاب میکند رهبران و راهبران چنین قرارگاهها و تشکلهای سیاسی-اجتماعی، مدتها پیشتر و در مرحله اولیه با بهرهگیری از نظرات کارشناسان خبره و نخبگان خود در حوزههای مختلف، خودشان دارای برنامهای مدون و اهداف مشخص برای پیشبرد امور و مدیریت شهر بوده و سپس نسبت آمادهسازی فعالان و یاران خود برای اجرای آن اقدام کرده باشند. در نهایت در صورت نبود چنین یاران آمادهای، به گزینش نامزدها متناسب با اهداف و برنامههای خود در برهه انتخابات اقدام و از افراد برگزیده حمایت کنند.
بهرغم این شعار و فرآیند به ظاهر مشارکتی و بر پایه خرد جمعی، گاهی دیده میشود که این قرارگاههای بیقرار و شیدای رأیآوری، بدون داشتن چشمانداز و برنامه هدفمند و سیاستهای هوشمند صرفاً برای یارگیری و کسب امتیاز از فهرست تشکلها و قرارگاههای دیگر به فرآیند شایستهگزینی اقدام میکنند. از سوی دیگر، برخی از نامزدهای محترم نیز بدون برخورداری از آمادگی تشکیلاتی و مواضع متقن، در یک حیرانی و سرگشتگی به دنبال ورود به قرارگاهی برای دستیابی به آرامش رأیآوریاند.
با نگاهی بدبینانه، این تشکلهای بیبرنامه به نظر میرسد با برگزاری چنین جلسات و مصاحبههایی صرفاً به دنبال دریافت برنامههای نامزدها و احتمالاً تدوین برنامهای نمادین برای خود هستند و در نهایت این گروه “خودمعرف”، فهرست وامدارانشان را که به نظر شایستهتر از بقیهاند با تجمیع برنامه نامزدهای انتخاباتی دعوتشده، به افکار عمومی معرفی میکنند.
در چنین حالتی و با اعلام یک شیوه به ظاهر دموکراتیک، افکار عمومی به این باور میرسد که گزینههای معرفیشده از سوی این قرارگاهها و پایگاهها و جبههها، “به تحقیق اصلحترین” افراد هستند، حال آنکه هیچ کس از فرایند و افکار پشت پرده این جریانهای سیاسی- اجتماعی به روشنی خبر ندارد.
در پایان باید گفت؛ به نظر میرسد تشکیل چنین قرارگاههایی نه تنها در مسیر دموکراسی نبوده و نیست، بلکه احتمالاً بر ضد منافع عمومی نیز عمل خواهد شد، چرا که جایی که منافع شخصی افراد ارجحتر از همه چیز باشد و مشارکت در انتخابات نه به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعی، ملی و اجتماعی بلکه به عنوان سهمخواهی و تصاحب مناصب احتمالی آینده قرار گیرد؛ منافع عموم مردم و خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی، دیگر جایگاهی نخواهد داشت.
انتهای پیام/*