اجتماعی استان اصفهان اقتصادی بهداشت بین الملل تصاویر جنوب چندر رسانه حقوق بشر دسته‌بندی نشده دین و اندیشه شرق شمال غرب فرهنگ و هنر مرکزی یادداشت/مقاله/گفتگو/مصاحبه

دکتر سید وحید مدرس : حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس چطور و چگونه؟!

دکتر سید وحید مدرس : حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس چطور و چگونه؟!

حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس ,چطور و چگونه؟![۱]

                                  *دکترسید وحید مدرس

فرهنگ
 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری احوال نیوز ، دکتر سید وحید مدرس ، استاد دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی در ارتباط با حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس چطور و چگونه گفت: فرهنگ،تمامی دنیای دور و بر را در ذهنمان تعریف می کند؛به آنها شکل می دهد،طبقه بندی می کندومعنای می بخشد.فرهنگ است که تعیین می کنداعضای آن فرهنگ رابطه خود را با محیط و مردم درون و بیرون فرهنگ چگونه تنظیم کنند.فرهنگ در حقیقت آن بخش انسان ساخته محیط است؛ حال آن، چه ذهنی باشد وچه عینی.به بیانی واضح تر،فرهنگ است که واقعیات دنیا  را میسازد! آن، هم ظرف و هم مظروف اندیشه، تا کنشهای انسانها است.فرهنگ به گروه و اعضای آن کمک میکند تا از عهده مشکلات زندگی در محیطی خاص و درزمانی معین برآیند.شاید بهتر باشد فرهنگ راشیوه با هم زیستن در دنیایی دانست که “نفوس انسان ها با تمامی گوناگونی های خود” یک بعد،محیط ، بعدی دیگر و نوع تعاملات آن دو، بعد دیگرو مکمل آن ها به شمار می روند.

وسعت قلمرو فرهنگ به وسعت حیات اجتماعی انسان است و شامل تمامی ذخایر و میراثهای اندیشه ودست انسان است از آغاز تا به امروز.این میراث را دانشمندان علوم اجتماعی، فرهنگ می نامند و تعاریف مختلف و متنوعی را برای آن بیان داشته اند که بسیار گسترده است.

تعریفی که تایلور[۲] مردم شناس بزرگ انگلیسی در سال ۱۸۷۱در کتاب فرهنگ ابتدایی[۳] ارایه داده است به عنوان تعریفی جامع و مانع معروف است: »فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فردبه عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرا می گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد« (روح الامینی، ۱۳۶۸، ۱۷).

وقتی سخن ازمیراث فرهنگی و اجتماعی در میان باشد باید تعریف تاریخی فرهنگ رامد نظر قرار دهیم ؛ در این تعریف تکیه بر میراث اجتماعی یا سنتها است که درطول زمان از طریق نسلها انتقال یافته است. در تعریف تاریخی، فرهنگ در معنای عام به کل میراث اجتماعی بشریت و در معنای خاص به میراث اجتماعی ویژه یعنی فرهنگ یک قوم یا یک ملت و … اطلاق می شود .

رابطه فرهنگ و تمدن

در باب میراث فرهنگی ،در اغلب موارد تعریف درستی از فرهنگ و تمدن مد نظر قرار نمی گیرد و گاها این دو واژه و مفهوم بدرستی بکار برده نمی شود .درباره فرهنگ و تمدن و رابطه این دو واژه با هم نظرات متعدد و متفاوتی توسط صاحبنظران مطرح شده است .بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی دو واژه فرهنگ وتمدن را مترادف هم میدانند. برای اولین بار این دو مفهوم در آلمان تفکیک شد واسوالد اشپنگلر مورخ آلمانی“ تمدن را مرحله واپسین ،سنگواره ای،بی آفرینش ودوره پیری فرهنگها دانست ”.- تا اینکه آلفرد وبر در سال  ۱۹۲۰-تمدن را امور عینی ،فنی واطلاعاتی جامعه وفرهنگ را امور ذهنی  ،فلسفی،دینی وهنری دانست.

مک آیور[۴]؛فرهنگ راچونان وجه معنوی و متعالی زندگی اجتماعی (ایدئولوژی ، دین، ادبیات) و تمدن را وجوه مادی و فنی زندگی اجتماعی (تکنولوژیها، تکنیکها و سازمانهای اجتماعی) دانست. یکی متأثر از ارزشهای معنوی و دیگری تحت تأثیر ارزشهای مادی قرار دارد. یکی بر تحول روانی و اخلاقی فرد تأثیر می گذارد و دیگری رفاه مادی او را شکل می دهد.درواقع هر پدیدار عینی به صورت یک ارزش مادی فرهنگ را نمی­توان به عنوان تمدن تلقی کرد. به کلام دیگر قطب صرفاً مادی فرهنگ را نمی­توان تمدن خطاب کرد. تمدن مربوط به پدیده­های اجتماعی می­گردد که در اثر آن قوم و ملتی توانسته است با غلبه بر طبیعت از بربریت رسته و در اثر ایجاد فنون و اندیشه و تدبیر زندگی راحتی به وجود بیاورد،که اثار آن پس از گذشت زمان، تمدن ملتی را به صورت مادی و عینی در ابنیه، تکنولوژی، کتب و آثار هنری متجلی می­سازد.

    بنابراین هنگامی که ازتمدن ملتی سخن به میان می آیدمنظور تغییراتی که در اجتماع آنها می آید وفرهنگ آن ملت ، نظام ارزشهایی است که جان بخش آن تغییرات است. پس تجسم وتجسد تصورات ذهنی انسانها به صورت مادی که تغییرات اجتماعی ایجاد میکند ودر آسایش آنها موثر واقع می شود تمدن نامیده میشود. در این معنا ،تمدن در مقابل بربریت قرا  میگیرد وجامعه بدون تغییرات بی تمدن نامیده می شود.ولی اطلاق جامعه بی فرهنگ امکان پذیر نیست.بین فرهنگ و تمدن  ارتباط متقابل و دیالتیکی وجود دارد.فرهنگ قوی تمدن قوی میسازد.

مطابق با نظریه هانتینگتون[۵]؛تمدن، یک موجودیت فرهنگی است. فرهنگ یک دهکده در شمال ایتالیا با یک دهکده در جنوب آن متفاوت است. اما هر دو در فرهنگ ایتالیایی که آنها را از دهکده های آلمانی متمایز می سازد مشترک هستند. تمدن بالاترین گروه بندی فرهنگی و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی است که انسان از آن برخوردار است. تمدن  عناصر عینی مشترک (زبان – تاریخ – مذهب – سنتها و نهادها) وابستگی ها و قرابت های ذهنی و روحی و درونی انسانها است.

میراث فرهنگی ملموس و ناملموس

هر فرهنگی دارای دو عنصر مادی (ملموس)و معنوی(ناملموس) است:عناصر مادی فرهنگ، به آن دسته از عناصر فرهنگی اطلاق می شود که محسوس و ملموس و قابل اندازه گیری با موازین علمی و کمی می باشند، مانند ابزار کار، وسایل صنعتی، وسایل و لوازم خانه، وسایل موتوری، ابداعات برقی، ساختمانها ، بناها، جاده ها و راه آهن(قلی زاده، ۱۳۸۲، ۶۸).همچمنین می توان ازعناصر مادی فرهنگ به میراث فرهنگی، تکنولوژی فرهنگی، صنعت فرهنگی، فیلم، سینما و غیره نیز اشاره کرد(صالحی امیری، ۱۳۸۶،۷۱).

عناصر معنوی یا ناملموس فرهنگ، آن دسته از عناصر فرهنگی هستند که جنبه شیئی ندارند وغیرقابل اندازه گیری و مقایسه با محک علمی و کمی می باشند و از طریق خط و زبان انتقال می پذیرند مانندمعتقدات، آداب و رسوم، سنتها و قوانین و مقررات، ارزشها و هنجارها و فلسفه و اخلاق که در واقع هویت فرهنگی و سرمایه معنوی یک جامعه را تشکیل می دهند (قلی زاده، ۱۳۸۲، ص۶۸).فرهنگ معنوی بدنه اصلی یک فرهنگ ملی و نقطه تعالی و فرازگاه حیات ملی آن فرهنگ است (صالحی امیری ، ۱۳۸۶ ،۷۱).

به طور کلی به آنچه که از گذشته برای حال باقی مانده باشد میراث گفته میشود.تا دو دهه پیش میراث فرهنگی تنها به آثار و بقایای مادّی فرهنگ ها(آثار ملموس)، یعنی بناها و محوطه های تاریخی، اتلاق میشد اما  در حال حاضر جامعه جهانی به آثار بجا مانده از بعد معنوی ( ناملموس ) فرهنگ از قبیل ، دانش های سنتی، مهارت ها،آیین ها، بیان هنری، ادبیات، اسطوره و زبان ، پی برده است. میراث معنوی بخش زنده میراث فرهنگی است چرا که با زندگی مردم در ارتباط است و جریان دارد و حتی تعدادی از این میراث به صورت سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده اند تا امروز به ما رسیداست.

مطابق با ماده ۲ از فصل اول کنوانسیون ۱۷ اکتبر سال ۲۰۰۳ یونسکو، میراث فرهنگی ناملموس به معنای اقدام‌ها، نمایش‌ها، ابرازها، دانش، مهارت‌ها ـ و نیز وسایل، اشیا، مصنوعات دستی و فضاهای فرهنگی مرتبط با آنهاست که شامل زبان، ادبیات، موسیقی، بازی ها، اسطوره ها، آئین ها و مناسک، آداب و رسوم، صنایع دستی، معماری و سایر هنرها می باشد.

اهمیت میراث فرهنگی ناملموس

با ظهور و گسترش پدیده جهانی شدن میراث فرهنگی ناملموس بصورت شکننده، تنها عامل حفظ و بقا تنوع فرهنگی در عصر حاضر میباشد.درک و شناخت میراث فرهنگی ناملموس از جوامع مختلف به ما در برقرار کردن ارتباطات میان فرهنگی و احترام دوطرفه به شیوه زندگی دیگران ,کمک شایان خواهد کرد .

عاریت گرفتن فرهنگ ناملموس ضایعه ای است که قومیت یک گروه اجتماعی را تهدیدمی کند این در حالی است که که فرهنگ مادی را می توان با گرفتن از فرهنگهای دیگر توسعه داد و غنی ساخت(قلی زاده،۱۳۸۲، ۶۱). میراث فرهنگی ناملموس بیشتر و بهتر میتواند هویت و موجودیت یک قوم یا ملت را اثبات کند.

بر همین اساس کنفرانس عمومی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد ( یونسکو )، در سی و دومین نشست خود که از تاریخ ۲۹ سپتامبر تا ۱۷ اکتبر ۲۰۰۳ در پاریس برگزار شد،باعنایت به توصیه‌نامه ۱۹۸۹ یونسکو در مورد حراست از فرهنگ سنتی و فولکلور، اعلامیه‌ جهانی یونسکو در مورد تنوع فرهنگی (۲۰۰۱) و اعلامیه‌ استانبول (۲۰۰۲) مصوب سومین میز گرد وزیران فرهنگ ،میراث فرهنگی ناملموس را به عنوان انگیزه‌ اصلی تنوع فرهنگی و ضامن توسعه پایدار معرفی میکند و آنرا مجموعه آفرینش های سنتی یک جامعه فرهنگی ،بازتابی از انتظارات جامعه و هویت فرهنگی و اجتماعی یک گروه یا افراد آن اجتماع  میداند . هنجارها و ارزش هایی که به صورت شفاهی یا از روی تقلید انتقال می یابد وبا افزودن اشکال مختلف ارتباطات و اطلاع رسانی، گسترش یافته است. اجتماعات، در پاسخ به شرایط زیست محیطی، تاریخی و وجودی خود، دائماً این میراث را از نو خلق می کنند و این میراث، به آنان حس تداوم و هویت می بخشد .

توجه به این نکته ضروری است که اهمیت و ضروت توجه به میراث فرهنگی نه فقط به آشکار سازی وجلوه میراث فرهنگی ناملموس است ,بلکه علم و دانش و هنری که این نوع از میراث فرهنگی از طریق آن به نسلهای بعدی انتقال پیدا میکند مهم تر میباشد.ارزش اجتماعی و مالی این انتقال علم به گروههای اقلیت آن منطقه وابسته است به عبارت دیگرطی کردن مسیرتوسعه و پیشرفت یک جامعه  به توسعه و پیشرفت تک تک افراد آن جامعه بستگی دارد .

.

همزمانی سنت و مدرنیته

یکی از کارکردهای اساسی میراث فرهنگی ناملموس, زندگی و حیات آداب و رسوم و آیینهای سنتی با زندگی مدرن شهری به صورت توامان می باشد . در این شرایط میراث فرهنگی ناملموس نه تنها به ارائه زبان، ادبیات، موسیقی، بازی ها، اسطوره ها، آئین ها و مناسک، آداب و رسوم، صنایع دستی، معماری و سایر هنرهای بجا مانده از نسلهای گذشته می پردازد بلکه اعمال و رفتار های روستاییان و شهرنشینان معاصر که حاصل تنوع فرهنگی موجود میباشد را منعکس می سازد. 

فراگیری میراث فرهنگی ناملموس

ما معمولا آنچه را که شبیه به اعمال و رفتار افراد آن جامعه بوده باشد را به عنوان میراث فرهنگی ناملموس بحساب می آوریم خواه این اعمال از روستای همسایه یا از یک شهر از آنطرف کره زمین بوده باشد و یا حتی آداب و رسومی که از سوی مهاجرین ارائه شده  و مردم آن جامعه آنرا پذیرفته باشند .این آداب و رسوم منتقل شده از نسلی به نسل دیگر ، نوعی پاسخ جامعه به محیط پیرامون ، هویت بخش و عامل ایجاد حس تداوم جامعه و یک کانال ارتباطی بین گذشته و حال و آینده ما بوده است.در مبحث میراث فرهنگی ناملموس این سوال که: ((آیا این رفتار یا آداب و رسوم خاص، مشخصا متعلق به کدام فرهنگ و گروه است؟)) مطرح نیست، بلکه باعث ایجاد همبستگی اجتماعی و حس هویت و مسولیت در افراد جامعه میشود و همین امر در ایجاد حس تعلق داشتن به یک اجتماع متفاوت و جامعه بزرگتر در افراد  کمک میکند.

میراث فرهنگی ناملموس ،مطلقا به عنوان یک فرهنگ خوب یا بد تلقی نمی گردد.رونق وتوسعه میراث فرهنگی ناملموس بر پایه و اساس آنها که در ارتباطات انسانها با یکدیگر بنا گذاشته شده   و همچنین به علم و دانش افراد جامعه از سنت و هنر و آداب و رسوم و آیینها که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است ،بستگی دارد .این نوع آداب و رسوم و … فقط ازطریق خود آن جامعه میتواند به عنوان میراث فرهنگی ناملموس که از گذشته به آن عمل میشده تشخیص داده شود، در غیر این صورت هیچکسی نمیتواند چنین ادعایی مطرح کند.

حراست از میراث فرهنگی زنده

میراث فرهنگی ناملموس نیز دقیقا مثل فرهنگ ،دائما توسط نسل جدید در حال تغییر و تحول ،غنی شدن میباشد.بسیاری از میراث فرهنگی ناملموس بواسطه پدیده جهانی شدن و همانند سازی فرهنگی از طریق عدم حمایت ودرک لازم و صحیح از ماهیت فرهنگی آن و همچنین فقدان توجه وبها دادن به آنها در معرض تهدید و خطر انقراض میباشند . اگر میراث فرهنگی ناملموس رواج ،رونق و پروش نیابد ،خطر فراموش شدنشان افزایش یافته و بنابراین صرفا به عنوان یک آیین و سنت متعلق به گذشتگان تلقی خواهند شد . حفظ و حراست از میراث فرهنگی نا ملموس و ایجاد راهکار جهت انتقال آن به نسل آینده باعث تقویت و تدام آن خواهد شد . به عبارت دیگر در عین حال که بایداجازه داده شود تا میراث فرهنگی ناملموس یک جامعه توسط نسل جدید متناسب با شرایط موجود تغییر یابد ، در جامعه نیز رواج یافته ومورد پذیرش و استفاده همگان قرار بگیرد.

بطور کلی حفاطت و حراست از میراث فرهنگی ناملموس با ۴ هدف عمده صورت میگیرد:

  1. مستند سازی میراث فرهنگی ناملموس و زنده نگاه داشتن آیینها و سنتها در جامعه
  2. تجلیل کردن و برسمیت شناختن میراث فرهنگی ناملموس بوسیله برگزاری جشنواره ها و یادبودها
  3. حمایت و تشویق به انتقال دانش و معلومات و هنر میراث فرهنگی ناملموس
  4. ارائه قدرت علمی و هنری میراث فرهنگی ناملموس به عنوان معیار توسعه یافتگی یک جامعه

  برای حفظ و حراست از میراث فرهنگی ناملموس باید استفاده و کاربری متفاوتی برای موزه ها و مکانهای باستانی و محیطهای طبیعی مربوط به گذشتگان ,در نظر گرفه شود , بدین معنی که موزه ها و عرصه های باستانی و تاریخی نباید فقط به تماشای آثار فرهنگی بجا مانده از گذشتگان اختصاص یابد بلکه باید جایگاهی برای ترویج و توسعه علم و دانش و هنرو حتی ورود این آثار به زندگی روزمره مردم تبدیل شود . برای زنده نگاه داشتن این نوع از میراث فرهنگی باید آنها را به فرهنگ جاری جامعه متصل و مربوط نمود بگونه ای آنها توسط نسلهای حال و آینده آن جامعه به صورت معمولی یادگرفته و رفتار شوند.گروهها و اجتماعاتی که این آداب و رسوم و آیینهای گذشتگان خود را زنده نگاه داشته اند و مطابق آن رفتار می نمایند, در هر نقطه جهان راه و روش و سیستم خاص خود را برای انتقال دانش و هنر به نسلهای آینده خود دارند که این روشها و سیستمها بیشتر تحت تاثیر کلام است تا نوشته. در صورتی که به افراد  و اشخاص صاحب هنر و دانش میراث فرهنگی ناملموس اجر و بهای لازم داده شود, اقدامات مربوط به حفظ و حراست از این میراث با ارزش به رشد و تعالی و بالندگی کل جامعه و گروهها خواهد انجامید .

علایمی جود دارد که خطر انقراض و نابود شدن  میراث فرهنگی ناملموس را بدون کمک و حراست از آنها , نشان میدهد اما چگونه ما می توانیم میراثی که دائما در حال تغییر و تحول بوده و قسمتی از فرهنگ زنده و جاری ما می باشد بدون اینکه آنرا ثابت نگه داریم ویا دچار خدشه سازیم, حفظ و حراست و مدیریت بنماییم .در این حالت حفظ و حراست از میراث فرهنگی ناملموس, به معنی انتقال علم و دانش و هنر موجود در پس آنها می باشد.به بیان دیگر حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس بر روند انتقال معلومات و هنر پدیدآورندگان اینگونه آثار از قیبل ابزارو آلات موسیقی,دستگاههای آهنگها, و حرکات نمایشی آیینهای خاص و… ، از نسل گذشته به نسل جدید در بستر ارتباطات درون یک جامعه تمرکز دارد تا اینکه اینگونه آثار فقط در موزه ها و ابنیه های تاریخی نگهداری و در معرض نمایش قرار بگیرد. 

حفاظت و حراست از این گونه آثار به معنی اطمینان از کاربرد و استفاده از میراث فرهنگی ناملموس به عنوان بخشی از فرهنگ زنده وراه و روش و آیین زندگی نسل جدید بگونه ای که بتواند در آینده این میراث را به دست نسل بعدی برساند. ملاک ارزیابی اقدامات ما به عنوان حفاظت و حراست از میراث فرهنگی ناملموس به میزان اطمینان از امکات ادامه حیات و ادامه بازآفرینی و مقدار انتقال معلومات و هنر اینگونه آثار در آینده می باشد.شروع و آغاز حراست از میراث فرهنگی ناملموس میتواند از شناسایی و تهیه لیست اینگونه میراث و کمک و تشویق به پژوهش و تحقیق در این باره  و شناسیایی ابعاد مختلف آنها در سیستم های آموزشی رسمی و غیر رسمی باشد.

حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس یک منبع مهم برای توسعه اقتصادی میباشد البته لزوما از طریق صنعت گردشگری که خود باعت ایجاد خسارت به میراث فرهنگی است نخواهد بود،بلکه باید تمرکز بر افزایش عملکرد ونقش میراث فرهنگی ناملموس دربرنامه ریزی های کلی اقصادی در جامعه باشد.برگزاری جشنواره ها ,ایجاد مراکز تولید و فروش ,برگزاری برنامه های آموزشی رسمی و غیر رسمی، برنامه ریزی برای برگزاری آیین های سنتی ماهانه ،سالانه و فصلی، منطقه ای و ملی و… از این جمله می باشند.


[۱] -این مقاله در ویژه نامه دومین مجمع بین المللی سازمان همکاریهای بین شهری میراث فرهنگی ناملموس ( اصفهان -مهر ماه۱۳۹۳) به چاپ رسید.

**-سید وحید مدرس، دکتری مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی-استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)

[۲]-Tylore

[۳]-primitive culture

[۴] -Auer

[۵]-Hantington

کد خبر ۶۰۸۰

انتهای پیام/*

نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x