در کربلای خان طومان قهرمانانه جنگیدند، مظلومانه شهید شدند و غریبانه رفتند
پایگاه خبری احوال نیوز ، آنگاه که از سید ساجدین پرسیدند که کجا غمبار ترین صحنه از کربلا تا اسارت بود حضرت فرمودند :« شام شام شام». و بارگاه ملکوتی دردانه علی کجاست؟ کدامین قلب پاک است، تا بپذیرد، چکمه ی دژخیم پست، عترت خاندان مطهرنبی را ملوس نماید.
ابلهان را دیده اید که هر روز شعار می دادند نه سوریه نه لبنان، نمی دانستند این تنپوشِ قامت ایران است که دارد به دست اهریمن دریده میشود، تا عفت و پاکدامنی اش خدشه دار گردد و مردان مردی که گام در عرصه مردانگی نهادند ،از دنیا بریدند و جامه دریدند ، تا ستر کاشانه رسول گردند .
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پا فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
مردانی از خطه مازندران، قزوین،البرز،خوزستان، فاطمیونی از شیردلان افغانستان و … همه و همه بر آن شدند تا در کربلای خان طومان( آنجا که نفر نفر مردانه ایستادند) عاشورا برپا کنند .
کربلای ۴ را یادتان هست؟ آنجا که فرزندانمان چون برگ پاییزی ریختند. می گفتند که در هر متر یک خمپاره زده می شد .اما در کربلای خانطومان هر وجب جای یک خمپاره بود.
۲۰۰۰ نفر سیراب از دلارهای نفتی سعودی و همپیمانانش، مست از امپراطوری واهی عثمانی و خلافکارانی از زندان های اشقیا ،تا بن دندان مسلح، قلبهایی سنگ سان و صُوَری ابلیس رخ ،چنگال ِشیطانیِ خویش را بر ماشه هایِ چرکینِ اسلحه هایشان می فشردند و فریشتگانِ آسمانی را هدف می گرفتند، بدین خیال که پایبند خاکشان کنند ، اما ابلهانه عروج شان را بر افلاک دیدند. چکامه عشق را سرودند و بذل عنایت را درودند.
شهید حسن رجایی فر، شهید رضا حاجی زاده ،شهید محمد بلباسی ،شهید رادمهر ،شهید خلیلی ، شهید حسین مشتاقی ،شهید قنبری ،شهید رضا طاهر، شهید کابلی ،شهید بریری، شهید علی عابدینی و….
شهیدانی که پیکر مطهرشان در در تل اربعین به یاد سردار اربعین در خاک دردانه علی به جا ماندو آخرین آرزوی سردارِ دل ها ،یلِ میدان ، تفحص رادمردان از میان آنچه که مانده است، بود .
فقط می توانم بگویم قهرمانانه جنگیدند، مظلومانه شهید شدند و غریبانه رفتند. خدا نگذارد که در مقابل شهدا روسیاه شویم.
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
غم دنیی دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد
انتهای پیام/*