به گزارش خبرنگار پایگاه خبری احوال نیوز ، دکتر رضا اسماعیلی ، جامعه شناس و استاد دانشگاه ، و پژوهشگر مسائل اجتماعی در ارتباط با بیماری کویدو ۱۹ و دنیای در پیش رو و نظام مدیریت جهانی در آینده گفت :
اگر این پرسش را چند ماه پیش از مردم می پرسیدید ، چند پاسخ روشن دریافت می کردید .
عده زیادی پاسخ می دادند : دنیا دست سرمایه داران ، بازاریان و دارندگان مالکیت ها و حساب های بانکی با ارقام نجومی و بالاست.
گروهی دنیا را دست قدرتمندان ، رهبران سیاسی ، وزرا، وکلا و مدیران کرسی نشین می دانستند که با یک تصمیم خود سرنوشت دیگران را تغییر می دادند.
برخی چرخ جهان را در دست سلبریتی های فعال در زمینه های ورزشی ، هنری ، سینمایی و مجریان شوهای تلویزیونی ، مداحان و مبلغان عامه پسند دینی می دانستند که پیچ افکار عمومی دست آنهاست و با یک چرخش و اشاره بسیاری را گرد خود جمع کرده ، کام خود را شیرین می نمایند.
البته تعدادی بر اساس علاقه و سلیقه شخصی خود پاسخ های متفاوت با موارد پیش گفته ارائه می نمودند و افرادی جواب پرسش مطرح شده را با طرح سؤال علم بهتر است یا ثروت ؟ پاسخ می دادند .
معدودی نیز طرفدار علم و فناوری بودند و نقش دانشمندان ، فناوران و پژوهشگران را برتر می دانستند و آینده این چرخ نیلوفری را در دست صاحبان اندیشه های نو و تفکرات ناب و خلاقانه آنان می دانستند.
با بررسی ، دسته بندی و تحلیل پاسخ های مطرح شده با علایق و سلایق گوناگون تصویر جهان با ظاهری منظم و منسجم در ذهن آدمی نقش می بست اما با سرزده آمدن ویروس کرونا ، گردش چرخ دنیای کنونی به هم خورد و نظم ظاهری پیشین در هم فروریخت ،
سپاهیان امپراتوری های عظیم اقتصادی ، سیاسی و صاحبان ثروت های افسانه ای دستان خود را به نشانه تسلیم در برابر این دشمن میکروسکوپی بالا بردند .
کشتی بادبان شکسته و توفان زده ی بازارهای نفت ، انژری و بورس با برخورد به صخره های ناپیدا و هولناک کرونا در سواحل جهان به گل نشست .
سلاح های الکترونیکی پیچیده و فوق پیشرفته نظامی ، موشک های بالستیک نقطه زن ، هواپیماهای رادارگریز، پهپادها و استراتژیست های کارکشته ی نظامی جهان در این کارزار در برابر این دشمن ریزجثه ی سرکش به زانو درآمدند .
غول های ثروت ، قدرت و فناوری جهان به کنج خانه ها و اقامتگاه های امن رفتند تا جان خود را از دست یک دشمن موذی نامرئی موسوم به ویروس کوید ۱۹حفظ کنند .
خیابان ها ، بازارها خلوت ، نیمه فعال و تعطیل شد ، پارلمان ها و مجالس تصمیم گیری به اجبار تعطیل شد، درِ مساجد ،کلیساها ،کنیسه ها و معابد بسته شد، ورزشگاه های بزرگ به دور از هیاهوی ورزش دوستان و آسوده خاطر از نبود ولوله تشویق و غریو هواداران تیم های ورزشی به خواب رفتند ، معلمان و استادان به تعطیلات طولانی رفتند و آموزش برخط ( آنلاین ) جانی دوباره گرفت، رستوران ها ، هتل ها ، مسافرخانه ها از مشتری تهی شد . ملاقات و رفت و آمدهای های سیاسی لغو گردید. در یک کلام نفس چرخ عظیم اقتصاد ، سیاست و جوامع بشری آهسته و آرام به شماره افتاد ،حتی گورستان ها عاری از جمعیت بدرقه کننده شد و مردگان غریبانه ترین مرگ را تجربه کردند و قبرستان ها به راستی آرامستان شد ، دوران دوری و دوستی آغاز و محبت از راه دور معنا و رنگی تازه یافت.
اما در روزگار ناخوشی و استراحت اجباری دوران کرونایی و خزیدن بیشتر خداوندگاران زر و زور جهان در دژهای مستحکم و ایزوله برای مبتلا نشدن به ویروس چموش کرونا چه کسانی به همنوعان خود خدمت رسانی کردند ؟
پزشکان ، پرستاران و کارکنان بخش های مختلف درمان با ایثار و فداکاری پرچمدار نجات و رهایی شدند و برای نجات جان انسان ها با کمترین امکانات به جنگ دشمن ناشناخته ی بی رحم شتافتند و پرچم سفید درمان در اهتزاز ماند .
پاکبانان شهر ، دستگاه های خدماتی و امدادی ، نیروهای نظامی و انتظامی و کسبه ای که خورد و خوراک مردم در دستشان بود فعال ماندند.
رجال سیاسی ، مدیران ذی نفوذ و به تبع آنان کارمندان ، کارکنان دارای نوبت کاری و اصحاب شمشیر و نظم همچون گذشته بر سرکار حاضر شدند.
اصحاب رسانه و شبکه های اجتماعی در شرایط جدیدی قرار گرفتند و بازار کسب و کارشان رونق گرفت .
از بدنه اجتماع ، مردم فقیری به سرکار رفتند که پس اندازی جز درآمد روزانه نداشتند!
در این هنگامه ی سردرگم چند پرسش چالش برانگیز اندیشه و ذهن حکما و اندیشمندان را به خود مشغول ساخت :
آیا جهان دیگری پیش رو خواهیم داشت ؟
نظم نو و افکار و ایدئولوژی های نو خلق خواهد شد ؟
فلسفه های فکری جدیدی در حال زایش و پیدایش است ؟
جهان پس از کرونا چه نوع جهانی است ؟
جهان فردا به چه سمت و سویی می رود؟
بدون تردید با ورود ویروس کرونا نظام مدیریت جهانی انسان دچار شوک بزرگی شد و تا حدودی به حالت تعلیق درآمد، اما نظام آفرینش همچنان استوار به کار خود تداوم بخشید و جمله آغازین قصه های کودکانه به اذهان تداعی شد : یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود و …
محمد امین اقتصاد
انتهای پیام/*