نجفی با ۵ گلوله، همسر را به قتل رساند، اصلاح طلبان با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق و بی اعتنا یی به حق زنان و… را را هم رقم زدند/ شلیک به قلب اصلاحات
همه داستان را می دانند وزیری در معرکه در گیری در حمام به همسر دوم خود که حاضر به قبول طلاق نیست، شلیک می کند زن کشته می شود وزیر اسبق یا خودش را تحویل می دهد و یا مامورین وی را دستگیر می کنند . او به قتل اعتراف می کند این آغاز ماجراست.
حال گمانه زنی ها بر له یا علیه او شروع میشود . عده ای فرصت را برای انتقام اماده می بینند و عده ای برای پاک نمودن خون از جامه و دستان نجفی تلاش می کنند .
پایگاه خبری احوال نیوز ، 🔸 بعد از آنکه توییتی گلایه گونه خطاب به آقای کرباسچی در خصوص حملات ایشان به نجفی نوشتم؛ یک منبع نزدیک به ایشان که نخواست نامش فاش شود در تماسی به من گفت که آقای کرباسچی نه تنها قبل از شهردار شدن نجفی سکوت نکرده بود؛ بلکه همه تلاش خود را برای شهردار نشدن او کرد و گفت: اصلاحطلبان برای
انتخاب شهردار، جلسهای با حضور رهبران احزاب اصلاحطلب برگزار میکنند که چهرههایی همچون کرباسچی، مرعشی، میردامادی، رضا خاتمی، نعیمیپور، شکوریراد و… حضور داشتند.در این جلسه کرباسچی از نجفی میپرسد چه ماجرایی بین شما و خانم استاد هست ؟!
نجفی پاسخ میدهد که ما رابطهای با هم نداریم و تنها با برادر او آشنایی دارم و ایشان یک مرتبه در خصوص کاندیداتوریش در انتخابات شوراهای اسلامشهر پیش من آمده است!
کرباسچی میگوید نه، شنیدهام رابطهای بیشتر از این حرفها با این خانم دارید!
که نجفی با شنیدن این حرف کرباسچی بر افروخته میشود و با کرباسچی بگومگوی تندی میکند!
کرباسچی خطاب به نجفی و حضار جلسه میگوید صرف نظر از این رابطه ، {…} با من تماس گرفتهاند و گفتند اگر نجفی شهردار شود پروندهاش را در قوه قضائیه مطرح میکنیم و صلاح نیست که او شهردار شود!
اما مشارکتیهای دیروز و اتحادیهای امروز بر شهردار شدن نجفی اصرار داشتند و کرباسچی خطاب به آنها میگوید شما فقط برای مخالفت خودتان با {…} میخواهید نجفی را شهردار کنید!
کرباسچی باز ساکت نمینشیند و نزد سید محمد خاتمی میرود و ماجرا را برای او هم میگوید!
حال سوال مطرح میشود که کرباسچی چگونه از رابطه نجفی و میترا استاد خبردار شده است؟
دبیر حزب کارگزاران در اسلام آباد غرب که از رفت و آمد نجفی با خانواده استاد در این شهر خبردار شده بود این مساله را به آقای کرباسچی خبر میدهد و در خصوص خانواده استاد هم هشدارهای کافی را میدهد!
قبل از شهردار شدن نجفی ، {…} آقای نجفی را میخواهند و به او میگویند اگر شهردار شدی پرونده گذشتهات به جریان میافتد و نجفی میگوید باید مشورت کنم، که به سراغ جهانگیری میرود و او هم میگوید نخیر، شما محکم بایستید که همین مساله موجب دلخوری کرباسچی با جهانگیری میشود.
اکنون کرباسچی که در خصوص مسائلی که خبر داشته و سکوت نکرده و هشدارهای لازم را در خصوص آن به همه رهبران اصلاحطلب داده بوده به شدت از خاتمی، جهانگیری و اتحادیها دلخور است و معتقد است آنها نجفی را در چاه ویل انداختهاند و مطالب این روزهای او خطاب به این افراد است.
لیبرالهای داخلی با کمک بیبیسی هر لحظه حاشیه جدیدی میسازند تا ما را گیج و جای قاتل و مقتول را عوض کنند.
نباید بگذاریم صاحبان قدرت، ذهن ما را با حاشیهسازی، استعمار و استثمار و استحمار کنند.نباید اصل ماجرا را فراموش کنیم. اما اصل ماجرا چیست؟
در همین حین اقای ظریف با یک زن سیاست مدار یهودی دیدار میکند.
چند روز بعد تمام رسانه ها ظریف را فراموش می کنند و در داخل کشور مشغول سوژه قتل میشوند در حالی که چند قتل دیگر از جمله امام جمعه کازرون (۱) و رئیس پلیس آگاهی اسلام اباد غرب (۲) اتفاق افتاده است!
اما مشکل اینجاست که این دو خبر ماندگاری بالایی در بین مردم ندارد ولی ماجرای نجفی با برخورد مهربانانه پلیس حداقل مدتی جبهه و رسانه های اصلاح_طلب و اصولگرا را درگیر و مشغول می کند…
آنطرف چه میگذرد خدا عالم است… زیبا نیست ؟؟!
در این گیر و دار سیاستمدار کهنه کاری چون هاشمی نیز به گونه تفرعنی با قضیه برخورد می کند: قتل میترا استاد «مردانه» است! وقتی تمام خبرنگاران آقا بودند میگویم!»؛ این خبر را خبرگزاری ایرنا به نقل از رئیس شورای شهر تهران نوشته است: [محسن هاشمی در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره ماجرای قتل همسر دوم نجفی شهردار اسبق
پایتخت واکنش نشان داد و به مزاح گفت: «این موضوع مردانه است؛ وقتی جمع خبرنگاران مردانه شد پاسخگوی شما هستم»!]
آیا هاشمی قرار است با «مردانه خواندن» ماجرا، آن را در سطح مبتذل جنسی تقلیل دهد؟ آیا او هم در حال بازی در یک پازل امنیتی است تا سطح موضوع را به «درِ گوشیهای مبتذل مردانه!» کاهش دهد؟ یا قصد دارد مانند پدرش آقای رفسنجانی، واقعیت را تفسیر کند و روی حقیقت خاک بریزد؟ دبیرکل حزب مردمسالاری به شکل دیگری به موضوع نگریست و گفت:
برخی میگویند مخالفان شهردار اسبق تهران پس از افشاگری ایشان از فساد مالی شهردار سابق برنامهریزی کرده و برای وی دام گذاشته بودند و به اصطلاح پرستویی را به کار گرفته بودند؛ بنده میگویم بر فرض صحت این ادعا، سؤال این است که چرا ایشان از اول میبایست در این دام بیفتد؟! راستی اگر آشیانهای وجود نداشته باشد، آیا بهکارگیری
پرستو امکانپذیر است؟! لذا همه ما از خداوند باید عاقبت بخیری خودمان را بخواهیم.
هر چند اقدام شهردار اسبق تهران هرگز قابل دفاع نیست اما عملکرد صداوسیما و برخی رسانهها هم قطعا ضداخلاق و ناجوانمردانه است، مسخرهتر آن است که چنین موضوعاتی را به مثلا همه وزرا و یا جناح اصلاحطلب بخواهیم نسبت دهیم./تسنیم
در روزهای اخیر برخی درباره #جنایت_نجفی و #تیتر «وطن امروز» گفتند خطای یک عضو جریان سیاسی را به کل جریان تعمیم ندهید.
تیتر «وطنامروز» (شلیک به قلب اصلاحات) جنایت نجفی را به عنوان یک عضو ارشد یک جریان سیاسی به کل جریان «تعمیم» نداده بلکه ضربه اقدام او را بر جریان سیاسی تصویر کرده است. یعنی نگفته چون نجفی قاتل است پس همه جریان اصلاحات قاتلاند؛ بلکه گفته جنایت نجفی و آبروریزی آن، مانند تیری بر قلب اصلاحات است.
در سال ۹۶ در گیرودار بحث شهردار شدن محمدعلی نجفی (رییس جمهور آرزوهای اصلاحات و کاندیدای آرمانیشان در همه دورهها) آن هنگام که پروندهها و مسائل آقای نجفی به اصلاحطلبان گوشزد شد و استعلامهای او نیز منفی آمد، حتی وزارت اطلاعات دولت روحانی هم حاضر به تایید او نبود و وزیر کشور حکم او را امضا نمیکرد، اصلاحطلبان بر شهردار
شدن او پافشاری کردند، در جریان مسائل قرار گرفتند اما رو به تخریب آوردند و به زور و سهمخواهانه از رییسجمهوری که با کمک کاندیدای پوششیشان به تازگی تمدیدش کرده بودند، نجفی را بر مسند شهرداری نشاندند. توئیت انتقادی کرباسچی خطاب به اصلاحطلبان (اطرافیان خاتمی) ناظر به همین مساله بود: اصلاحطلبان در چاهی که خود کندند
فروافتادند.
اگر این را بدانیم که “زخم سر باز کرده” آقای نجفی به قبل از شهردار شدن او برمیگردد، آنگاه لجبازی سران اصلاحات در عدم توجه به هشدارهای دلسوزانه، و انتصاب با معیار عنادسیاسی با حاکمیت، بهطور مضاعف امروز قابل نکوهش خواهد بود. این نکوهش نه از سر شادمانی از سقوط کسی یا به چاه افتادن جریانی است بلکه انذاری است درباره
گروهی سیاسی که #مکررا انسانهای “سقوطکرده” را بر مقدرات مردم حاکم میکند. این انذار نه “تعمیم” است و نه “پایکوبی”، بلکه هشداری است پیرامون چرخه سیاسی تکرار تباهی.
در چنین بزنگاهی، نادیدهگرفتن بیتوجهی فاجعهبار یک جریان به صلاحیتهای حداقلی در انتصابات، بیش از آنکه ما را به اخلاق_سیاسی رهنمون کند، به غفلت_سیاسی منجر میشود. حقیقتا باید از خداوند عاقبت_به_خیری بخواهیم اما چشممان را هم بر واقعیات سیاسی مرتبط با سرنوشت_جامعه نبندیم.
این هم بماند که در روزهای اخیر، اصرار جریان اصلاحات در دفاع_از_قاتل به زشتترین شیوهها، شاهدی پَسینی است بر همبستگی این جریان در رذائل و سیئات بزرگان خود، همانطور که در انتخابات ۸۸ بر کذب خود متحد بودند.
به هر حال قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست اتفاقی صرفاً جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای این چنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسیِ مخالفِ نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفادهی سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن
بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوطه در جهت مقابل بود، اصلاح طلبان چه بلوایی از موج سازی علیه کل جریان به راه میانداختند. با این حال، غوغازیستی اصلاح طلبان آن همه است که اینجا هم باز سیاسی کاری را چاشنی یک پروندهی جنایی کردند و صحنههایی زشت از بی اخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این ادعا البته هیچ سندی ندارد و کاربران مجازی اصلاح طلب صرفاً برای توجیه قتل صورت گرفته، نهادهای اطلاعاتی کشور را
متهم به فرستادن پرستو برای نجفی کردند. ادعایی که صرفاً ساخته و پرداختهی ذهنهایی بود که نمیخواستند باور کنند مسئول هم جناحیشان میتواند مرتکب قتل همسرش شده باشد. از سویی آنان فراموش کرده بودند که همین یک سال پیش این ازدواج دوم را چقدر عادی جلوه میدادند و فکر حقوق زنان به دلیل وضعیت زن اول هم نبودند و خبری از
نهادهای امنیتی نبود و همه چیز با دو عبارت “حریم خصوصی” و “عاشق شدهاند” تمام شد. کسی هم نپرسید این سیاستمدار ورشکسته که از عهدهی مسئولیتهای خود در سالهای اخیر هم برنیامده و استعفا داده، چقدر به عنوان یک سوژه امنیتی میتواند مورد توجه باشد!
سناریوی دیگری که اصلاح طلبان در همین راستا دنبال کردند، تقدیس متهم و در عین حال ربط دادن نقطه عطف تغییر او به آنچه افشاگری هایش علیه قالیباف نامیدند، بود. در واقع آنان کوشیدند بگویند ورود این خانم به زندگی نجفی نقشهای از سوی محمدباقر قالیباف برای انتقام آن افشاگریها بوده است! قالیبافی که شاید بهتر بود پس از این فاجعه پیش
آمده، فکر تهمتهایی باشند که به او زدند و مسیر حلالیت طلبی بپیمایند، اما همچنان بر طبل تهمت و بی اخلاقی کوبیدند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاح طلب فضا را از فرط ابتذال به تهمت اخلاقی به میتِ مقتول رساندند و از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچ گاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و
خود او تکذیب شد. اصلاح طلبان فراموش هم کرده بودند که تا پیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیله گرایی در برخورد با جنایتی اینچنین باعث شده بود تا آنان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخورد با تهمت زنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاح طلبانی که تا پیش از این، فلان مدیر تلویزیونی را با چند واسطه به منتقدین سیاسی خود ربط میدادند یا کوچکترین خطای یک مذهبی یا زیرمجموعههای حکومت را به پای کل نظام مینوشتند و یا ماههای متمادی با کلیدواژه هفتتیر کشی در باب خطای یک مداح موج سواری میکردند، حالا مدام پی توجیه قتل بودند. گرچه اگر میخواستند نگاهی
انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود به توبه از بی اخلاقیها فکر کنند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بی اخلاقی کنند!
عالم و آدم تا هم جناحی خود را تبرئه
کنند، نقطه مقابل انسانیت است. قاتل بودن نجفی که محرز است و توجیه هم نمیپذیرد، اما اصلاح طلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد./ کبری آسوپار
در همین مورد روزهای اخیر؛ جناب محمدعلی نجفی، وزیر علوم میرحسین موسوی، وزیر آموزش و پرورش میرحسین موسوی، وزیر آموزش و پرورش در دو دولت هاشمی رفسنجانی، رئیس سازمان برنامه بودجه خاتمی، مشاور اصلی کروبی در انتخابات۸۸، وزیر علوم روحانی به مدت چندماه و سپس شهرداری اصلاح طلبان بعد از قالیباف بوده. بگذریم از خرده
مسئولیت هایی همچون مشاور اقتصادی فعلی شیخ حسن روحانی!حالا کدام رسانه تیتر زده وزیر میرحسین موسوی، وزیر هاشمی، وزیر خاتمی، وزیر روحانی و شهردار اصلاح طلبان همسر دوم خودش را کشته است ؟!
در واقع تفاوت نجابت و نانجیبی در همین است؛ تفاوت شرف و بی شرفی در همین است؛ تفاوت سیاست اخلاقی با سیاست غیراخلاقی در همین است. خیلی جالبه بدونید همین رسانه ها و بدنه و پیاده نظامشان در حال حاضر به گونه ای فرافکنی می کنند و این ماجرا را به نظام و سپاه و جریان انقلابی نسبت میدهند!!
اخلاق وسیاست را باید درست شناخت و درست تعریف کرد تا در این بزنگاه ها به اشتباه نیافتیم. برخی از انقلابیون به تحلیل و تیتر وطن امروز ایراد گرفته اند که که این غیر اخلاقی است !! اینها از سیاست وکیاست چیزی نمیدانند و هنوز درگیر دوقطبی غلط اصولگرا اصلاح طلب اند!! نمیدانند که اصل دوقطبی انقلابی و غیرانقلابی است. انقلابی و ضدانقلابی
است. فکر میکنند با این مواضع بینابین و دوپهلو دارند در مسیر حق و اعتدال میروند اما حق و عدالتی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای ما تعریف کرده این نیست.
انتهای پیام/*