آذربایجان شرقی آذربایجان غربی اجتماعی اردبیل استان اصفهان اقتصادی البرز ایلام بوشهر بین الملل تصاویر تهران جنوب چندر رسانه چهار محال و بختیاری حراسان شمالی حقوق بشر خراسان جنوبی خراسان رضوی خوزستان دین و اندیشه زنجان سمنان سیستان و بلوچستان شرق شمال غرب فارس فرهنگ و هنر قزوین قم کردستان کرمان کرمانشاه کهگیلویه و بویر احمد گلستان گیلان لرستان مازندران مرکزی مرکزی هرمزگان همدان یزد

چرا ترامپ از نشست تهران عصبانی است؟

مسئله پایانی، به ترکیب بازیگرانی باز می گردد که برگزار کننده نشست تهران بودند. در این خصوص لازم است اشاره ای به نقاط اشتراک هر سه بازیگر شود.
پایگاه خبری احوال نیوز ، به نقل ازنامه نیوز، طی روزهای اخیر، رسانه های غربی از تمرکز بر نشست سه جانبه تهران به صورتی هدفمند خودداری کرده اند. این در حالیست که خشم و نارضایتی دولت آمریکا نسبت به برگزاری این نشست محرز است. کلیت برگزاری نشست تهران، نمایانگر انزوای واشنگتن ( و همچنین متحدان غربی و منطقه ای آن ) در مواجهه با بحران سوریه محسوب می شود. این در حالیست که واشنگتن هم در دوران ریاست جمهوری اوباما و هم در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ همواره سعی داشت که به محور اصلی حل و فصل بحران سوریه تبدیل شود. به عبارت بهتر، آمریکا که خود اصلی ترین موجد و مولد بحران امنیتی در سوریه محسوب می شود، همواره در صدد بر هم زدن بازی در این کشور و سلطه نهایی بر آن بوده است.
این هدفگذاری کلان ایالات متحده آمریکا ناکام مانده است. همان گونه که اشاره شد، برگزاری نشست سه جانبه تهران با هدف تمرکز بر بحران سوریه و اتخاذ راهکارهای مشترک برای حل و فصل آن، نقطه آشکار ساز “استیصال ” و “ انزوای بین المللی آمریکا” محسوب می شود. روسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه در این نشست بر لزوم خروج ایالات متحده از سوریه و تسلیم گروههای تروریستی ( که تعلق خاطر انها به واشنگتن و ریاض محرز است) تاکید کرده اند. از سوی دیگر، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رجب طیب اردوغان و ولادیمیر پوتین، تلاشهای سه جانبه فعلی برای حل بحران سوریه را نمادی از همکاری های موثر جمع و مصداق عینی “مهار آمریکا” خواندند. به عبارت بهتر، برگزاری نشست تهران، مهار پذیر بودن ایالات متحده آمریکا در منطقه و نظام بین الملل را به اثبات رسانده است.  اما نکته اصلی اینجاست که انزوای بین المللی آمریکا از مدتها قبل رقم خورده است. زبگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا صراحتا عنوان کرده بود که احیای نظام تک قطبی عملا ناممکن بوده و ایالات متحده باید حقایق جاری در نظام بین الملل را بپذیرد. افرادی مانند بیل کلینتون و جیمی کارتر روسای جمهور اسبق آمریکا نیز بارها در خصوص از بین رفتن قدرت واشنگتن در جهان هشدار داده و خواستار پذیرش “چند جانبه گرایی” در نظام بین الملل شده اند. با همه این اوصاف، افرادی مانند دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی آمریکا و جان بولتون مشاور امنیت ملی وی، هزینه زیادی برای لاپوشانی حقیقتی به نام “گذار از آمریکا” و ” انزوای بین المللی واشنگتن”پرداخته اند. در چنین شرایطی برگزاری نشست تهران، نقطه آشکار ساز انزوای بین المللی و منطقه ای آمریکا محسوب می شود.
نکته بعدی، به رویکرد کلان و مشترک هر دو حزب سنتی حاکم بر آمکیا، یعنی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه باز می گردد.ایالات متحده آمریکا هم در زمان حضور دموکراتها و هم در دوران حضور جمهوریخواهان درکاخ سفید، در پی تثبیت یک گزاره نادرست و خطرناک در میان افکار عمومی منطقه غرب آسیا بوده است : اینکه حل و فصل هیچ بحرانی در منطقه بدون دخالت و محوریت واشنگتن امکانپذیر نیست.
با این حال برگزاری نشست تهران و نشستهای سه جانبه مشابه، چنین گزاره ای را در عمل ابطال کرده است. به کنار رانده شدن واشنگتن در پرونده بحران سوریه، آن هم در حالی که ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ نهایت سنگ اندازی ممکن را در پروسه “بازگشت ثبات به سوریه” صورت داده است، پیروزی بزرگی برای ما محسوب می شود. واشنگتن که به همراه رژیم صهیونیستی و برخی هم پیمانان خود مانند انگلیس و فرانسه و عربستان سعودی اصل ترین مولدین بحران امنیت در سوریه محسوب می شوند، هم اکنون جایی در معادلات “سوریه پس از مرگ تروریسم تکفیری” ندارند. واشنگتن در صدد بود از یک سو  با خلق “بحرانهای امنیتی”، اوضاع  داخلی سوریه را بر هم ریخته و سپس خود در کسوت “طرف اصلی معادله”، به ارائه راهکارهای سیاسی مطلوب خود برای حل این بحران خودساخته بپردازد. با این حال خون شهدای مقاومت و ابتکار عمل بازیگران منطقه ای، مانع از تکمیل این پازل خطرناک توسط واشنگتن شد. هم اکنون ایالات متحده آمریکا با پرداخت هزینه های کلان نظامی و امنیتی و مالی ناچار است شکست خود را در سوریه اعلام کند.
زمزمه هایی که هم اکنون در ایالات متحده آمریکا مبنی بر پرهزینه بودن جنگ در منطقه و لزوم عقب نشینی از نقاط محل مناقشه( مانند سوریه) به گوش می رسد، به هیچ عنوان مرهون متنبه شدن مقامات دولت ترامپ نسبت به تحولات منطقه نیست بلکه تنها راه چاره آنها در قبال “انزوای آمریکا در غرب آسیا” محسوب می شود. با این حال کاخ سفید در صدد است با انجام یک عملیات روانی و رسانه ای، عقب نشینی و شکست خود در سوریه و دیگر نقاط منطقه را کتمان کرده و عقب نشینی از این کشورها را در قالب یک “تصمیم راهبردی” مورد تفسیر و توجیه قرار دهد. با این حال ترامپ دیر یا زود ناچار خواهد بود حقیقتی به نام بر باد رفتن سرمایه های اقتصادی، نظامی و استراتژیک آمریکا در سوریه را پس از ۷ سال بحران آفرینی در این کشور اعلام کند. بدون شک تا آن نقطه، زمان بسیار اندکی باقی مانده است.
مسئله پایانی، به ترکیب بازیگرانی باز می گردد که برگزار کننده نشست تهران بودند. در این خصوص لازم است اشاره ای به نقاط اشتراک هر سه بازیگر شود. یکی از وجوه اشتراک ایران، روسیه و ترکیه ، اعمال تحریمهای واشنگتن علیه آنها و در یک شکل کلی تر، وجود تهدیدی به نام ایالات متحده آمریکاست. بدیهی است که در مواجهه با این تهدید مشترک لازم است تمامی ظرفیتهای بالقوه و بالقعل اقتصادی این سه بازیگر مهم منطقه ای و بین المللی با یکدیگر تجمیع شود تا ضمن شکل گیری یک هم افزایی مطلوب، شاهد مهار تهدیدات و تحریمهای آمریکا علیه هر سه کشور باشیم. نشست تهران نشان داد که همکاری های سه کشور ایران، روسیه و ترکیه می تواند به دیگر حوزه ها و دغدغه های مشترک میز تعمیم یابد و سیاستها و طرح های واشنگتن در قبال آنها را خنثی سازد. هم اکنون زمان آن رسیده است تا الگوی مقابله مشترک هر سه کشور با تحریمها و تهدیدات آمریکا، توسط سیاستمداران و اقتصاد دانان ایرانی،روسیه و ترکیه ای تدوین و سریعا اجرا شود. در این میان می توان راهکارهای کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدتی را در نظر گرفت و نسبت به عملیاتی و اجرایی شدن آنها گام های بلندی برداشت. هم پوشانی  و تعاملی که حتی تصور آن ذهن مقامات آمریکایی را آزار می دهد.
انتهای پیام/*
نظرات
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x